خلاصة:
مقاله حاضر با هدف شناخت مبانی فکری سیدقطب، درصدد پاسخ به این سوال بود که: سیدقطب بحران دنیای معاصر را چگونه درک نموده و برای رهایی از آن چه تجویز آرمانی ارائه کرده است؟ بر این اساس، با رویکردِ روششناختی توماساسپریگنز به خوانش روشمند اندیشه این متفکر پرداخته شده است. بر مبنای روش پژوهشی راهنما، فرضیه پژوهش این بود که «اندیشه سیدقطب قابل انطباق با رهیافت منطق درونی اسپریگنز است، سیدقطب قائل به بحران جاهلیت در دوره معاصر است که ریشههای آن را در مدرنیسمِ استعمارگر و سکولاریسم غربی جستجو میکند، نظم سیاسی مطلوب او حکومت اسلامی و راهحل خروج از بحران را در اقدامات و فعالیتهای گروههای اسلامی برای نیل به حکومت متعالی اسلامی جستجو میکند». نتایج نشان داد بحران موجود در جوامع معاصر، اندیشه سیدقطب را به تعامل و تعاطی «اخلاق و سیاست» که در عصر مدرن انفکاک یافته بودند، رهنمون ساخته است.
ملخص الجهاز:
com تاریخ دریافت: 01/07/1396؛ تاریخ اصلاح: 21/02/1398؛ تاریخ پذیرش: 15/06/1398 21-2-98 چکیده مقاله حاضر با هدف شناخت مبانی فکری سیدقطب، درصدد پاسخ به این سوال بود که: سیدقطب بحران دنیای معاصر را چگونه درک نموده و برای رهایی از آن چه تجویز آرمانی ارائه کرده است؟ بر این اساس، با رویکردِ روششناختی توماساسپریگنز به خوانش روشمند اندیشه این متفکر پرداخته شده است.
بر مبنای روش پژوهشی راهنما، فرضیه پژوهش این بود که «اندیشه سیدقطب قابل انطباق با رهیافت منطق درونی اسپریگنز است، سیدقطب قائل به بحران جاهلیت در دوره معاصر است که ریشههای آن را در مدرنیسمِ استعمارگر و سکولاریسم غربی جستجو میکند، نظم سیاسی مطلوب او حکومت اسلامی و راهحل خروج از بحران را در اقدامات و فعالیتهای گروههای اسلامی برای نیل به حکومت متعالی اسلامی جستجو میکند».
اسپریگنز در اثر خود عمدتاً بر اندیشمندان بحراناندیش تکیه نموده و همین موضوع باعث بهرهگیری از این روش برای فهم اندیشه قطب در نوشتار حاضر نیز شده است.
به نظر میرسد که اندیشه سیاسی سیدقطب قابلیت تطبیق با رهیافت اندیشهشناسانه اسپریگنز را داشته باشد، زیرا سیدقطب متفکری بحراناندیش بوده و پس از معرفی بحران جاهلیت در جهان معاصر، به دنبال راه برونرفت از چنین بحرانی در پرتو تعالیم اسلامی است.
در واقع اگر سیدقطب بحران حاکم بر جوامع معاصر را در دو عامل مدرنیسم سکولار و فقدان حکومت اسلامی اصیل تشخیص میدهد، باید نظم مطلوب و ایدئالِ خود را در نقطه مقابل این دو مقوله بحرانساز طراحی و معرفی نماید و تصویری از یک جامعه اسلامی بدست دهد.
از نظر سیدقطب، این دو عامل منجر به شکلگیری جامعه جاهلی در جوامع اسلامی معاصر چون مصر شده است.