ملخص الجهاز:
ب ۱ ۳ ۹ ناهید پاکآیین» مدیر بازنشسته» تهران مسئولی گذرش بر مدرسهای فتاد و به دفتر مدیر نزول اجلال فرمود و مدیر را فراخواند و بر او سیل سوّالات مبذول داشت که * چگونه مدیری هستی و مشی و روشت چگونه است و چگونه مدرسه را مدیریت مینمایی.
مدیر پریشان احوال راه صدق برگزید و چنین پاسخ داد: الا ایهاالمسئول گرام؛ است و جز آن نکنم که اطلاعات سازمان از قواعد ابتدایی مدیریت است و این حکم باقی است و فنایی بر آن نمیرود.
مسئول پرسید: و این اطاعت چگونه است؟ مدیر گفت: چون سازمان امر نماید که چنین کنید.
ء همان کنم و چون فرمان آید که چنان نکنید پس آن نکنم!
مسئول گفت: پس خلاقیت در کجای کار است؟ امر تجربهای دارم رنجآور.
۱ مدیر گفت: روزگاری مرا خلاقیتهایی بود که آنها را بهکار بستم و نتایجی ظریف و توفیقاتی نیز عاید گشت.
لیک هزینههایی در برداشت که چون سازمان باخبر گردید.
دست از خلاقیت برداشتم و خلاقيتهایم را با خلقیات سازمان هماهنگ نمودم و هر چه خلق کننده ارائه دهم و مطیع باشم و مرید.
مسئول گفت: حال اگر تو را اختیار بازدهند.
ء بر روش سابق ۰ 4 مس و خود بازخواهی گشت؟ مدیر گفت: آری چنان خواهم شد.
مسئول چون حرف مدیر متین یافت.
دس تور داد تا اختیار بر مدیر برگردانند تا او خلق نماید اما افسوس که به سبب املای ضعیف, اختیار با «طا» نگاشت و «یا» بینداخت و خلق با «غین» نوشت و نقطه ننگاشت.
پس مدیر مدرسه را اخطار دادند و خلع نمودند.