خلاصة:
این مقاله با استفاده از رویکرد هابرماس به حوزه عمومی و کارکرد روشنفکران در توسعه آن، و روش شناسی اسنادی – تاریخی، و همچنین از طریق خوانش تحولات اجتماعی تاریخ 200 ساله ایران که متاثر از نقش روشنفکران در این تحولات بوده، کارکرد انتقادی روشنفکران و نقش آنها در توسعه حوزه عمومی و تحول زیست جهان سنتی به مدرن را در ایران تحلیل می کند. این تحلیل اولا بر اساس مطالعه تاریخ تحولات اجتماعی 200 سال گذشته ایران و با محوریت رخدادهایی انجام شده که نتیجه فعالیت روشنفکران و یا پاسخ آنها به رخداد تاریخی خاص بوده و ثانیا با استفاده از مصاحبه های عمقی برای تقویت تحلیل تحولات اجتماعی صورت گرفته است. البته به دلیل خودداری از طولانی شدن این مقاله، از ارایه متن مصاحبه ها صرف نظر شده؛ اما تحلیل های داخل متن نتیجه این مصاحبه هاست.
ملخص الجهاز:
"آنها با چاپ اندیشههای خود در مطبوعات داخل و خارجکشور به تحول در زیست جهان سنتی ایران کمک کردند و باید گفتم مهمترین وبارزترین تحولی که این گروه از روشنفکران در زیست جهان سنتی ایرانی ایجادکردند،نهضت مشروطیت و استقرار مجلس بود.
این امر نشاندهندۀ اهمیت نقش روشنفکران در تحولات ایجادشده درزیست جهان سنتی است؛ضمن اینکه نشان میدهد که طبقه پایین یعنی اکثریت افرادحوزه عمومی،درگیر تلاش برای رفع نیازهای ابتدایی خویش بودند و فرصت و امکاناندیشیدن در مورد نیازهای فراتر از آن-حتی اگر هم اهمیتی برایشان نداشت-را نداشتند.
گفتمانهای این نسل در پنجدسته به شرج زیر قابل تقسیمبندی است: 1-ناسیونال-لیبرال 3-کمونیستی(چپ)5-مذهبی سنتی 2-ناسیونال-مذهبی 4-مذهبی مشروطهطلب تیجه و تأثیر روشنفکران نسل دوم بر حوزۀ عمومی ایرانی لازم به ذکر است که تحلیل این دوره براساس اتفاقاتی که در محوطه مجلس و درجامعه روی میداد،انجام میشود.
ش)ویژگیهای روشنفکران نسل سوم1-انزوای روشنفکری اختناق در دورۀ حکومت پهلوی اول،روشنفکران این دوره با به سکوت و انزواکشانید؛اما در طول دوران سکوت و انزوا،به تأمل در زیست جهان سنتی ایرانی پرداختندو به تدریج گفتمان نفی استبداد مطلقه،به مبارزه با استبداد مطلقه بپردازند.
آنطورکه تاریخ تحولات اجتماعی ایران نشانمیدهد،درهمتافتگی اسلام با زیست جهان سنتی ایران،اهمیت حوزۀ مذهب را برایروشنفکران پررنگ کرد و در طول این دوره بخشی از جریان روشنفکری خود را درشکل نیروهای اجتماعی موسوم به مدرنیستهای مذهبی مطرح کرد.
البته لازم به ذکر است که این مقاله به نکوهش با تردید در فعالیتهای چریکی وانقلابی تاریخ مورد مطالعهاش نمیپردازد؛بلکه درصدد است عنوان کند که عدم توجهجریان روشنفکری ایرانی به عقلانیت ارتباطی،سبب شد تا جامعه ایران از هستهتیباآورنده حوزه عمومی توانا برای هدایت دولت،کمتر از آنچه باید سود بجوید."