خلاصة:
آغازین پاسخهای رفتاری کودکان از نوع حرکتی یا عضلانی است. در حقیقت، کودک با این رفتارهای حرکتی به درک خود و دنیای اطراف خود نائل میشود و این تجارب حرکتی، زیربنای آگاهیها و یادگیریهای او را فراهم میآورد.
فعالیتهای حرکتی و در حقیقت بازی، نقش مهمی در تعلیموتربیت دوران کودکی دارند؛ تا جایی که مربیان بزرگ (افلاطون، پیاژه، روسو، مونتهسوری و...) معتقدند که کودکان از طریق بازی نیازهای آموزشی را به بهترین نحو میآموزند.
تا قبل از آغاز نهضت اصلاح کودکستانها و مهدکودکها، بازیهای زنده کودکان وسیلهای برای آموزش محسوب نمیشد.
توجه به بازیهای کودکان برای رسیدن به اهداف آموزشی سبب ایجاد تغییراتی در این بازیها شده است.
ماریا مونته سوری در روش آموزشی خود، عناصر آموزشی را از بازیهای معمول بیرون کشید، بازسازی کرد و به شکل روشی در خور آموزش درآورد.
لیبرمن (Lieberman) پنج ویژگی برای بازیهای دوره پیشدبستان قائل شد: بدنی، اجتماعی، برانگیزنده ادراک، وجودآورنده و سرگرمکننده. او معتقد بود که بازیهای کودکان باید تا حدی با تمامی خصوصیات ذکر شده همراه باشند.
اولین امونک (Evelyn omwak) بازی کودکان را به دو دسته تقسیم کرده است:
۱. بازیهای خودانگیخته (Spontoneous)؛
۲. بازیهای برنامهریزی شده (Structured)؛
بازیهای خودانگیخته را کودکان خردسال در هر جا که باشند اجرا میکنند. وجه ممیزه بازی خودانگیخته، ارتباط ظریف و اغلب غیرکلامی موجود بین بازیکنان یک گروه و تعیین نقشها و مقررات است. این نوع بازیها از خواستهها و تجربههای خود کودکان الهام میگیرند.
ویژگی دیگر این نوع بازیها آن است که کودکان میتوانند به هر چیزی که در دسترسشان است، هرگونه شخصیت و نقشی را که مایلاند نسبت دهند.
با اینکه محیط سازمان یافته مهدکودک برای بازیهای خودانگیخته مناسب است، بازیهای برنامهریزی شده منطبق با نیاز خردسالان نیز در برنامه آموزشی آنها منظور میشود.
اومیک بازیهای نمایشی را خودانگیخته و سایر بازیها را برنامهریزی شده میخواند.
غیر از این دو گونه، دو مورد دیگری را که میتوان برای بازی کودکان در نظر گرفت بازیهای آموزشی و بازیهای غیرآموزشی است. تفاوت این دو بازی را نمیتوان در نوع فعالیتها یا میزان لذتی دانست که کودک میبرد بلکه باید این تفاوت را در هدفهایی جستوجو کرد که مسئولان صاحبنظر برای بازی قائل شدهاند.
آموزش کودک نخستین هدف بازی آموزشی به شمار میآید. جنبه سرگرمی کودک نیز در این نوع بازیها مطرح است؛ زیرا اگر فعالیتی رضایت خاطر لازم را برای کودک فراهم نیاورد بازی محسوب نمیشود.
بازیهای آموزشی در درجه اول به دلیل داشتن هدف آموزشی و نه به سبب رضایت خاطر کودک، مورد توجه قرار میگیرند؛ بنابراین، کودک در بخشی از بازی که به تمرینهای خانهداری اختصاص دارد، از اجرای نقشهایی که به خود نسبت میدهد، به رضایت خاطر میرسد.
ارزش بازی آموزشی در این است که کودک را به کندوکاو و درک نقش خود و الگوی تعامل وا میدارد تا بتواند از خود معنایی واقعی بسازد.
نقش مربی در بازیهای آموزشی این است که با بهرهگیری از بازیهای خودانگیخته و معمول کودکان، به آنها ارزش آموزشی ببخشد. در این نوع بازیها، باید میزان سرگرم شدن کودک از یکسو و ارزش حاصل از رسانیدن او به اهداف آموزشی از سوی دیگر، مورد توجه قرار گیرد.
در اغلب کلاسهای پیشدبستانی چهار بازی آموزشی معمول است:
بازیهای دستی، بازیهای بدنی، بازیهای نمایشی، و بازیهای سرگرمکننده.
ملخص الجهاز:
توجه به بازیهای کودکان برای رسیدن به اهداف آموزشی سبب ایجاد تغییراتی در این بازیها شده است.
با اینکه محیط سازمان یافته مهدکودک برای بازیهای خودانگیخته مناسب است، بازیهای برنامهریزی شده منطبق با نیاز خردسالان نیز در برنامه آموزشی آنها منظور میشود.
غیر از این دو گونه، دو موردِ دیگری را که میتوان برای بازی کودکان در نظر گرفت بازیهای آموزشی و بازیهای غیرآموزشی است.
در این نوع بازیها، باید میزان سرگرم شدن کودک از یکسو و ارزش حاصل از رسانیدن او به اهداف آموزشی از سوی دیگر، مورد توجه قرار گیرد.
تجهیزات این نوع بازیها شامل باغچه شن برای حفاری، سن نمایش و سکوی آن، وسایل چرخدار و وسایل متحرک مانند: خرک چوبی، چوب پا، بشکه، زنبیل، نردبان، توپ و طناب بازی است.
بازیهای سرگرمکنندهدر برخی از این بازیها حرکات بدنی مطرح است و در برخی دیگر به حل مسئله بیشتر توجه میشود.