خلاصة:
مسائل اعتقادی، زیربنای تفکّر انسان است و تمام باورها، اندیشهها، حرکات و سکنات او، بر اساس اعتقاد انسان شکل میگیرد. بر این اساس است که شرط پذیرش در مباحث اعتقادی، تکیه بر برهان، استدلال، یقین و علم است.
نوشتار حاضر با محوریت عینیت ذات و صفات الهی در اندیشه حکما، به روش کتابخانهای و با بهرهگیری از منابع فلسفی، سعی در بررسی دقیق توحید صفاتی از منظر حکمایی همچون ابن سینا، ملاصدرا و شیخ اشراق دارد. این پژوهش نشان میدهد نظر صحیح در نحوه اتصاف واجب تعالی به صفات حقیقی مانند علم و قدرت و حیات و... این است که اولا واجب تعالی در مرتبه ذات، واجد همه صفات کمالی است؛ ثانیا این صفات، موجب کثرت ذات و باعث ترکب آن نمیشود، بلکه هر یک از این صفات، عین ذات و تمام ذات اوست؛ و ثالثا هر کدام از این صفات، عین یکدیگر میباشند.
ملخص الجهاز:
البته آنچه مورد اختلاف بين حكماء و متكلمين است، صفات حقيقيه محضه و ذات اضافه است وگرنه صفات اضافيه محضه و سلبيه محل بحث نيست و همگان بر زائد بودن آنها اذعان دارند، زيرا اگر اوصاف اضافي زائد بر ذات نباشند، بلكه عين آن باشند، چون اين سنخ صفات، نفس نسبت اعتباري و انتزاعي هستند، لاجرم ذات نيز بايد چنين باشد، امّا مبادي اين صفات همچون قدرت كه مبدأ و منشأ انتزاع قادريت است يا علم نسبت به عالميت و امثال آن چون راجع به قيوميت ذات هستند، لاجرم عين ذات هستند.
برهان ابوعلي سينا بر عينيت ذات و صفات شيخ در تعليقات خود برهاني را بر نفي زيادت صفات بر ذات و اثبات عينيت اقامه ميكند كه بيان برهان چنين است: اگر اوصاف كمالي واجب عين ذات وي نبوده و عارض آن ذات باشد، حتماً به سبب نيازمند است، پس وجود آن صفات يا از سبب خارج از ذات واجب است يا از خود ذات حاصل ميشود، در صورت اول لازم ميآيد كه واجب الوجود كمالي را از غير خود قبول كند و قبول از آن جهت كه با قوه و استعداد همراه است و با وجوب ذاتي كه عين فعليت است سازگار نيست، در واجب راه ندارد و ممكن نيست واجب الوجود چيزي را از خارج خود قبول نمايد.
لذا ابتدا دلائل مذكور در كتاب كبير او يعني «اسفار» را ذکر و سپس به دليل ديگر اشاره می شود: - برهان اول يا «لزوم خلو ذات از كمالات در صورت زيادت» دليل اوّل صدرالمتألهين به صورت قياس استثنائي متصله به اين شرح ارائه ميشود كه: اگر صفات كماليه پروردگار ـ مثل علم و قدرت و غيره ـ زائد بر ذات او باشند لازم ميآيد كه ذات واجب در مرتبة هستي خود مصداق هيچ كدام از اين صفات كمال نباشد.