خلاصة:
انقطاع وحی و ختم نبوت یکی از اندیشههای مسلم و مورد اجماع علمای اسلامی است. انفتاح باب الهام نیز پس از ختم نبوت از دیگر مسائل کلامی است که مورد توجه و عنایت علما با رویکردهای مختلف قرار گرفته است. از جمله علمای امامیه با تأکید بر انقطاع وحی بر انفتاح باب الهام نیز توجه خاص نمودهاند؛ زیرا امامان خویش را برخوردار از علم ویژه الهی میدانند که از آن به الهام و تحدیث یاد میکنند. اخیراً با توجه به این تقریری که شیعه از علم امام ارائه میکند، بعضی خواستهاند شیعه را تنزلدهنده خاتمیت و علم امام را ناقض انقطاع وحی قلمداد نمایند. ازاینرو در این جستار برآنیم پس از بررسی مفاهیم دخیل در بحث، حقیقت وحی، رابطه آن با الهام و انواع تبیینهایی را که اندیشمندان امامیه با رویکردهای مختلف درباره تفاوت نبوت و امامت یا وحی و الهام داشتهاند، بنمایانیم و ساحت شیعه را از این نسبت ناروا مبرا سازیم.
The disconnection of the Revelation and the seal of prophecy is one of the common beliefs of Islamic scholars. The Opening of the inspiration -after the seal of prophecy- is also one of the theological issues that has attracted the attention of scholars with different approaches. The Imamite scholars have also emphasized the disconnection of the Revelation on the opening of the inspiration, because they consider their imams have special knowledge of God which they call inspiration. Recently, according to the Shiite interpretation of the knowledge of the Imam, some want to have called for the Shiites to be degrade the seal of prophecy and consider Imam's knowledge as a violation of the disconnection of the Revelation. So in this article, after examining the concepts involved in the discussion, the truth of Revelation, its relation to inspiration and all kinds of explanations of Imamiyyat scholars with different approaches, the difference between the prophecy and imamate or the Revelation and inspiration are presented, and the Shiites are devoid of this inappropriate attitude.
ملخص الجهاز:
سـوم اينکه پرسش ديگري که مطرح و مورد بحث قرار گرفت ، اين بود که آيا بـا انقطـاع وحي باب هر نوع ارتباط با عالم غيب و دريافت تجربه هاي معنوي از سـنخ وحـي نيز براي کساني که زمينه و استعداد داشته باشند، براي هميشه مسدود شـد؟ پاسـخ اين پرسش از دغدغه هايي بود که در کانون توجه علماي اسلامي قرار گرفت ، از آن پس به طرق گوناگون و با رويکردهاي مختلـف و البتـه بـا تقريرهـا و تبيـين هـاي متفاوت به آن پرداخته شد، در هيچ کدام از اظهارنظرهاي مختلف با توجه به انقطاع وحي به نحو سالبه کليه نفي گشوده بودن باب الهام نشـده اسـت ؛ زيـرا نفـي مطلـق ارتباط با عالم غيب و استمرار امدادهاي غيبي براي هر کس کـه بـه قـرآن و سـنت ايمان دارد، به طورقطع و يقين در تعارض است (نادم، ۱۳۹۵، ص۱۲۷-۱۲۸).
توضيح اينکه - چنان که قبلاً اشاره شد- امـام همـه شـئون پيـامبران را غير از شأن نبوت دارد٢ (صدوق، ۱۴۰۵ب ، ص۲۳) و براي تحقق و عملياتيکردن آن شئون نياز به علومي از سنخ علوم نبوي دارد که بخشي با وراثت از پيامبر در اختيار او قـرار ميگيرد و بخش ديگر از طريق الهام و تحديث براي او حاصل ميشود (مجلسـي، ۱۳۶۲، ج۲۶، صص ۶۲ و ۷۴)؛ ازاين رو روايات فراواني اين ارتباط غيبي را براي امامان با نـام علـم غيب بيان کرده اند (نادم، ۱۳۹۵، ص۱۳۹-۱۴۶) و شيعه ايـن نـوع علـم را از اوصـاف لازم براي امام بر شمرده و با منکران الهـام و تحـديث برخـورد جـدي کـرده اسـت (مفيـد، ۱۴۱۴الف ؛ ص۷۰).