خلاصة:
یکی از مهمّترین و زیباترین ویژگیهای عرفان اسلامی حقیقت محمّدیه است و مراد از آن به اصطلاح متصوّفه و عرفا، ذات احدیّت به اعتبار تعین اوّل و مظهر اسم جامعالله است. این حقیقت به عنوان مبدأ و معاد، شالودۀ نظام آفرینش، نخستین وجود منبسط و تجلّی حقّ، سبب حدوث و بقای عالم، واسطۀ حقّ و خلق و غایت نظام هستی معرفی شده است. سایر اصناف موجودات به دلیل خلقت متمایز با تفاوت مراتب از چکیده و عصارۀ آن نور اعظم به گونهای بهرهمند میشوند. دیگر انبیاء مظاهری از نبوت مطلقۀ حضرت محمّد(ص) بشمار میروند و هر یک از پیامبران در حکم شعاعی از آفتاب دولت احمدی و از شئون و مراتب و فروع آن هستند. نسیمی از این آموزۀ ابنعربی یعنی حقیقت و نور محمّدی استفاده نموده و آن را با نور فضل مطابقت داده است یعنی به جای حضرت محمّد(ص)، فضل الله نعیمی استرآبادی1 بنیانگذار این فرقه را جایگزین کرده و بدین ترتیب استمرار سلسلۀ انبیا را به نور فضل نسبت داده است. این تحقّیق با نگاهی به دیوان سیّد عمادالدّین نسیمی- موفّقترین شاعر فرقۀ حروفیه- به روش «تحلیل محتوا» به انجام رسیده است و هدف از آن بررسیِ برداشت این شاعر از حقیقت نور محمّدیه است.
ملخص الجهاز:
جایگاه «نور و حقيقت محمّدی» در دیوان سيّد عمادالدّین نسیمی نرگس اصغری گوار چكيده: یکی از مهمّترین و زیباترین ویژگیهای عرفان اسلامی حقیقت محمّدیه است و مراد از آن به اصطلاح متصوّفه و عرفا، ذات احدیّت به اعتبار تعین اوّل و مظهر اسم جامعالله است.
نسيمي از این آموزۀ ابنعربی یعنی حقیقت و نور محمّدی استفاده نموده و آن را با نور فضل مطابقت داده است یعنی به جای حضرت محمّد(ص)، فضل الله نعیمی استرآبادی1 بنیانگذار این فرقه را جایگزین کرده و بدین ترتیب استمرار سلسلۀ انبیا را به نور فضل نسبت داده است.
نور و حقيقت محمّدیه حقيقت محمّدیّه اصطلاحى است در عرفان اسلامی به معناى تعین اوّل از ذات الهى که در رأس همة اعیان ثابته واقع شده که همان اسم اعظم و جامع اسماء حسناى حقّ است.
» (رك: ابن عربی، 1366: 55) وي استدلال میکند که با خلافت انسان به دلیل جامعیّت، او را حافظ خلق و خزانۀ جهان و اسرار الهی قرار داد و ادارۀ ملک خود را به انسان سپرد اما وکالتاً نه مستقلاً، مصداق حقّیقی آن انسان جامع حضرت محمّد(ص) میباشد به اصالت و امتش به تبعیت، زیرا تنها او و اسلام هم به تنزیه و هم به تشبیه دعوت کردهاند و حقيقت او مقام جمعی تنزیه و تشبیه را داراست و مظهر اسم اعظم و جامع جمیع اسماء هست لذا به این مقام اختصاص یافت.
نورِ تجلّی در کلّ عالم این نور نه تنها در وجود پیامبران بلکه در تمام دنیا و ذرّات عالم متجلّی است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} 5.
2- به اعتقاد حروفیّه و نسيمي تعین اوّل یعنی کلمه همان فضلالله نعیمی استرآبادی است و فضل نیز فی نفسه جز همان کلمه نیست و رابطی که انبیاء را به هم وصل میکند نورِ چهرۀ اوست.