خلاصة:
خاطره نگاری در تاریخ ایران آن چنانکه در سایر کشورها مرسوم و معمول بوده عمدتاً از دوره قاجاریه شکل گرفته است.یکی از ویژگیهای جامعه ایران دوره قاجاریه خصوصاً پس از انقلاب مشروطه توزیع بخشی از قدرت پادشاه و مشارکت بخشهایی از نخبگان در سرنوشت سیاسی کشور بود.طبیعی بود که نخبگان مذکور پس از بازنشستگی سیاسی به جمعآوری و تدوین خاطرات خود بپردازند.مستشارالدوله صادق و احتشامالسلطنه که هر دو از رجال سیاسی عصر مشروطیت بشمار میروند با همین رویکرد خاطرات خود را به نگارش در آوردهاند.هر دو نفر مناصب متعددی در طول دوران حیات سیاسی خود داشتهاند.بارها به وزارت، وکالت و سفارت رسیده و فراز و نشیبهای سیاسی مختلفی را از سر گذراندهاند.خاطرات آنها میتواند پرده از بسیاری از حوادث مبهم و جریانات پیچیده سیاسیز بردارد.تفاوتها و تشابهات محتوای خاطرات، سبک، شیوه و انگیزه خاطرهنگاری از سوی آنها نیز میتواند کمک شایانی به سیر تاریخنگاری و خاطرهنویسی در ایران بنماید.در مقاله حاضر تلاش شده است خاطرات آنها با اتکا بر سبک، شیوه و انگیزه و دیدگاههای تاریخی بررسی و تفاوتها وتشابهات آنها مورد مطالعه قرار گیرد.
Memoir writing which has been customary in many countries became popular at the time Qajar in Iran. One considerable feature of Iranian society during the Qajar period, especially after the Constitutional Revolution, was the distribution of king’s power and participation of elites in politics instead. Consequently, many of those retired elites began to write down their memoir of their political life. Mustashar-al-DulaSadigh and Ehtesham-alSalatane, two senior politicians from Constitutional era, were among those who began to write down their anecdotes. Both held different political positions during their career as ambassador, Member of Parliament and minister and gained a great deal of invaluable experiments . Unfolding vague facts and complicated political events, the content of these memoirs also would be a great help for historiography and memoir writing studies in Iran. The present article aims to study these two memoirs to see the differences and similarities in their applied method, style, motivation and historical viewpoints.
ملخص الجهاز:
اما دسته سوم از خاطره نگاریها در تاریخ معاصر ایران به خاطراتی برمیگردد که دارای اسلوب ، روش و چارچوب مشخصی هستند که خاطره نگار ضمن داشتن اطلاعات وسیع از مسائل پشت پرده سیاسی و حوادث تاریخی آنها را در چارچوب روش شناسی تاریخی بکار گرفته و تا حد زیادی سعی میکند که از پیشداوریها ١٢٨/ تفاوتها و تشابهات در خاطره نگاری مستشارالدوله صادق و احتشام السطنه و یک جانبه نگری در نوشتن خاطرات پرهیز نماید.
قائل هستند که در جای خود باید مورد بحث قرار گیرد (اتحادیه و فولادوند، ١٣٦٥: ٩) ، در حالی که در روند تحولات ١٣٠/ تفاوتها و تشابهات در خاطره نگاری مستشارالدوله صادق و احتشام السطنه سیاسی اجتماعی جهان و به تبع آن ایران تواریخی از نوع دیگر لازم است که مستلزم نوعی نگاه جدید به چارچوب تحولات نوین جامعه ایرانی باشد (اشپولر و دیگران ، ١٣٦٠: ٣٥).
مستشارالدوله در خصوص اولین برخوردهای خود در استانبول با میرزا ملکم خان ناظم الدوله که به عنوان سفیر کبیر ایران در ١٣٢/ تفاوتها و تشابهات در خاطره نگاری مستشارالدوله صادق و احتشام السطنه فرنگستان منصوب شده بود میگوید “به برادر ملکم گفتم که این مأموریت غلط است چرا که ممکن است یک نفر در دو سه مملکت مأموریت داشته باشد اما در همه فرنگستان که مرکب از سی چهل ممکلت است این کار غلط است و برادر شما به طمع چندین مواجب و حقوق دولتی، دولت را اغفال کرده چنین مأموریت عجیبی به دست آورده است ؛ بعلاوه قباحت این کار یکی هم در این است که در نظر اجانب نمایش میدهد که در ایران هیچکس دیگر نیست که لیاقت سفیری داشته باشد” (ساسانی، ١٣٧٩،: ٦٨).