خلاصة:
پژوهش حاضر در پی آن است تا با بهرهمندی از منابع علمی معتبر، ریشههای پنداریِ تأثیرپذیری اندیشۀ عقلگرایانه زیدیه از معتزله واکاوی، نقد و بررسی کند و این پرسش که آیا عقلگرایی زیدیه متأثر از اندیشۀ فکری معتزله است و این که چرا بسیاری بر این باورند زیدیه تحت تأثیر اندیشۀ فکری معتزله قرار گرفته و معتقد به اصول پنجگانه آنان هستند، پاسخی ارائه کند و ضمن رد دلایل ارائه شده، نشان دهد که - برخلاف دیدگاه موجود و غالب - نگاه عقلگرایانه زیدیه، متأثر از اندیشۀ نظری معتزله نیست. هرچند زیدیه در«کلام» همانند معتزله به «عقل» تمسک میکند، لیکن همانند شیعه امامیه که عقلگرایایی آن بر گرفته از سیرۀ ائمۀ معصومین (ع) است در کنار استدلال به برهان عقلی، مستندات نقلی را هم مورد استناد و استدلال قرارمی دهد و این به معنای نفی این که زیدیه از جمله فِرَقی هستند که به عقل و عقلانیت توجه ویژه دارند، نیست و در همین راستا به چگونگی سود جستن و بهرهگیری زیدیه از عقل پرداخته شد.
The present article strives to analyze, study and critique the intellectual roots of the impressionability of the Zaidi rationalist thought from the Muʻtazila by using authentic scientific sources and to provide an answer for the question as to whether Zaidi rationalism is influenced by Muʻtazila intellectual thought and why many believe that the Zaidis are under the influence of their intellectual ideas and believe in their five principles; and also while disproving the presented arguments, to show that contrary to the present and dominant view, the Zaidis rationalist perspective is not influenced by the Muʻtazila’s theoretical thought. Even though the Zaidis, like the Muʻtazila, adhere to the intellect in theology, but like the twelve Shiʻa whose rationalism takes root from the practical behavior of the infallible Imams (a.s.) alongside argumentation through intellectual proofs, the Zaidis also rely on and present narrative proofs. This does not mean refuting the fact the Zaidis are one of the sects that give particular attention to the intellect and rationalism and it is in this vein that the circumstances of utilizing and benefitting from the intellect by the Zaidis is explained.
ملخص الجهاز:
ابو الحسين خياط که از مشايخ کلام معتزله به شــمار ميرود، ميگويد:« الاعتزال قائم علي اصــول خمســة عامة ، من اعتقد به جميعا کان معتزليـا و هي: التوحيـد و العـدل و الوعـد و الوعيـد و المنزلة بين المنزلتين و الامر بالمعروف و النهي عن المنکر» و بر همين اسـاس ، قاضـي عبدالجبار معتزلي کتابي مسـتقل درباره اين اصول پنج گانه به نام شرح الاصول الخمسة تدوين کرده است (مطهري، بيتا، ج ۲، ص ۲۴).
جمعي اين باور را دارند که زيدبن علي مدتي شــاگرد واصـل بن عطا بوده و بعضـي از اصول اعتقادي را از او فراگرفته است (بلخي، ص ۶۷؛ شهرستاني، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۵۵) و ّ در بـاره همين اتحـاد افق فکري زيـديه با معتزله آورده اند: «ان الزيديه يوافقون في اصـــولهم کلها الا في مسئلة الامام » (مقريزي، بيتا، ج ۲، ص ۳۵۲).
ارتبـاط زيـد بن علي بـا واصـــل بن عطـاء به ويژه هنگامي که زيد به بصـــره رفته بود را دليل اين تأثير دانســته اند و آن را به عنوان دوران شــاگردي زيد از واصــل تلقي کردند (شــهرســتاني، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۵۵) و جمعي ديگر از امامان زيديه مانند: سـيد مؤيد بالله هاروني مکني به ابوالحسـين با اسـم احمدبن حسـين بن هارون از نسـل زيد بن امام حسن مجتبي(ع ) است که در اثر حضور در جلسه درس ابوالعباس احمـد بن ابراهيم ، به مذهب زيديه گرايش پيدا کرده و علم کلام را بر مشـــرب معتزله فراگرفت او گويا در درس ابوعبدالله بصري و صاحب بن عباد و قاضي عبدالجبار معتزلي شرکت ميکرد.