خلاصة:
کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه از مشهورترین کتابهای عزالدین محمود کاشانی، عارف نامی قرن هشتم هجری است. نویسنده در این کتاب از شرح اعتقادات دینی آغاز کرده تا به علوم و اصطلاحات صوفیه و آداب و رسومشان رسیده است. استناد به شعر فارسی و عربی، آیات و احادیث و اصطلاحات عربی و محسنات و صنایع بدیعی از ویژگیهای سبکی این کتاب است که به ادیب و شاعر بودن این عارف نیز، اشاره دارد. نویسنده در آغاز هر مطلب، پس از بیان مقدمهای کوتاه، به شرح و توضیح مفصل آن مطلب پرداخته و برای توضیح بیشتر به آیات و احادیث نیز استناد کرده است. یکی از نکات مثبت و درخور توجه در نقد این کتاب، دقت نویسنده در حفظ ارتباط مطالب مندرج در کتاب با موضوع اصلی است و کمتر گریز از موضوع دیده میشود. با توجه به اهمیت کتاب از لحاظ ادبی، جامعهشناسی، تاریخی و عرفانی، مقاله حاضر با روش کیفی به نقد روشی کتاب پرداخته است. نقد روشی امکان بررسی روش نویسنده و نقد و تحلیل دقیقتر متن را به دست میدهد.
“Misbah ul-Hidaya and Miftah ul-Kifaya” is one of the most famous works of Izzuddin Mahmood Bin Ali Kashani, the sixth century (AH) mystic. The author of this book first describes the religious beliefs and then elaborates on mystical customs and Sufism. References to Persian and Arabic poetry, and using verses of the Quran, Hadiths, and employing rhetorical figures are among the stylistic features of this book which attest to the flair of the author. Each text begins with a short introduction and then proceeds to a detailed description while making references to Hadiths and verses of the Quran. One of the positive points of this book is the cohesive approach the author adopts to maintain the relevance of the materials contained in the book with the main subject. Regarding the literary, sociological, historical, and mystical importance of this book, the present article has used a qualitative method to do methodological criticism on this book. Methodological criticism provides the researcher with studying the author’s method along with doing a more precise content analysis.
ملخص الجهاز:
پیشینۀ تحقیق عزالدین محمود کاشانی از شخصیت های معروف عرفانی است ، به همین دلیـل نیـز مقـالات و کتاب هایی چند دربارٔە او نوشته شده که در این بخش به مهم ترین آن ها اشاره میشود: بالو و رجبی دوغیکلایی (١٣٩٥) در مقالۀ «بررسی ساختار زبانی کشف المحجوب و مصـباح الهدایه »، مصباح الهدایه را از لحاظ ساختار زبانی با کتاب کشف المحجوب مقایسه کرده اند.
خوشحال دستجردی (١٣٨١) در مقالۀ «مقایسـۀ طریقـت نامـۀ عمادالـدین فقیـه کرمـانی و مصباح الهدایه عزالدین محمود کاشانی» کتاب معروف این عارف را با اثر فقیه کرمـانی مقایسـه کرده ، اما به بررسی و تحلیل روش شناختی اثر نپرداخته است .
مؤلف در مقدمۀ این کتاب دربارٔە هدفش از تألیف مصباح الهدایه مـیگویـد: «جمـاعتی از دوستان و برادران که در صنعت عربیت قصیر الباع و قلیـل المتـاع بودنـد و بـر مطالعـۀ سـخن مشایخ صوفیان شعفی و رغبتی تمام مینمودند از محرر این سواد محمود بن علی القاشانی بـه هر وقت التماس ترجمۀ عوارف المعارف از مصنفات شیخ الاسلام شهاب الدین عمر سهروردی که در بیان صحت طریق تصوف ساخته است و حقایق و دقـایق ایـن فـن در او بـر خـوب تـر وجهی و تمام تر نمطی پرداخته میکردند و این ضعیف هرچند میخواست کـه التمـاس ایشـان مبذول دارد این خاطر که خراید معانی این کتاب را از فراید الفاظش عاطل کـردن همـان مثـال است که رابطۀ حیات ارواح از اجساد بریدن و باطل کردن روی مینمود و مرا از اقـدام بـر آن منع میفرمود...