خلاصة:
دوران عباسیان (۶۵۶–۱۳۲ ه.ق)، از درخشانترین روزگاران به جهت نفوذ ایرانیان در تمام مناصب لشکری، حکومتی و درباری عباسیان بود. خلفای عباسی بر خلاف بنی امیه، ایرانیان را به سبب خدمتی که در برپایی حکومت، تهیه دواوین، سالنامه و نیز گسترش علم و دانش به ایشان کرده بودند، گرامی داشتند، و مناصب بالای حکومتی را نیز به آنان واگذار کردند. وزراء، عمال و کتاب و حجاب، درباریان، رجال دولت و خواص حکومت خلفا را موالی ایرانی تشکیل میدادند و ایشان به حکومت عباسیان نظم داده، و در ادارهٔ پایدار حکومت و قلمرو عباسی نقشی انکار ناپذیر داشتند. از دلایل نفوذ روزافزون ایرانیان در میان عباسیان دو دلیل برجسته تر است: نخست به خاطر مهارت و پیشینه ایرانیان در فن حکومت مداری و دوم آنکه خراسان را حاکمان محلی ایرانی اداره میکردند. از این رو نیاز بود تا مامون برای به دست آوردن رضایت آنان سیاستی آشتیجویانه دنبال کند. نفوذ ایرانیان در دربار عباسی به حدی بود که آن را به دربار ساسانی مانند کرده بود. این نفوذ، در روزگار هادی و هارون الرشید و مامون به اوج رسید، و برخلاف دوران بنی امیه که حقیرترین اعراب نیز حاضر به ازدواج با ایرانیان نبودند، خلفای عباسی با دختران ایرانی پیوند یافته و اعراب کوشش داشتند نسب خود را به ایرانیان برسانند. این پژوهش برآن است تا خدمات و تاثیر نفوذ خاندانهای ایرانی را در زمینههای حکومت مداری، دانش، ادبیات، نجوم … و در یککلام اندیشه ایرانشهری در عصر عباسیان واکاوی کند.
ملخص الجهاز:
این نفوذ، در روزگار هادی و هارون الرشید و مأمون به اوج رسید، و برخلاف دوران بنی امیه که حقیرترین اعراب نیز حاضر به ازدواج با ایرانیان نبودند، خلفای عباسی با دختران ایرانی پیوند یافته و اعراب کوشش داشتند نسب خود را به ایرانیان برسانند.
این پژوهش برآن است تا خدمات و تأثیر نفوذ خاندانهای ایرانی را در زمینههای حکومت مداری، دانش، ادبیات، نجوم … و در یککلام اندیشه ایرانشهری در عصر عباسیان واکاوی کند.
ایرانیان، خاندانهای ایرانی، عباسیان، برمکیان، ایران، اسلام ۱-پیشگفتار: یورشهایی که در گذر قرنها به سرزمین ایران شده و پیروزیهایی که اقوام و ملل خارجی در آغاز هجوم خود در این کشور به دست آوردهاند، در نهایت به یک مسیر منتهی شده: ایرانیان همواره هویت ملی خود را نجات داده و روح خود را در فاتحان دمیده و سپس برای خود بعد از دورههای خرابی و انهدام موجبات مدنیت جدیدی را فراهم ساختهاند.
بر خلاف دوران بنی امیه که حقیرترین اعراب نیز حاضر به ازدواج با ایرانیان نبودند، خلفای عباسی با دختران ایرانی ازدواج میکردند و حتی فرزندان این زنان به مقام خلافت رسیدند.
از اینجهت تلاشهایی که ایرانیان و خاندانهای مشهور ایرانی عصر عباسی برای بسط دانش و هنر و فرهنگ ایرانی صورت دادند را در زیر برمیشمریم و نشان خواهیم داد که تا چه میزان این خاندان ها دارای اهمیتی ویژه در گسترش اندیشه ایرانشهری بودهاند.
جرجی زیدان نقش مهمی برای این تالیف بی مانند در جهت اعتلای فرهنگ و تمدن اسلامی متذکر شده است اهمیت علومی همچون علم هیات برای برای خلفای عباسی به آن اندازه بود که برای نمونه منصور، نوبخت فارسی، بـزرگ خاندان نـوبخت را به عنوان منجم مخصوص خود برگزید.