خلاصة:
ماهیّت و هویّت ادبیّات دفاع مقدّس در گرو پیوندهای ناگسستنی با نظامهای دانش و
قدرتی است که گفتمان غالب را در نگاه به دو پدیدة انقلاب اسلامی و جنگ
هشتساله شکل میدهند. موضوع این مقاله بررسی مکانیسمهای غیرسازی در نظریّه
ادبیّات داستانی دفاع (با تاکید بر کتاب جستاری در اصطلاحشناسی میانی
ادبیات داستانی دفاع مقس نوشتة احمد شاکری) است. با استفاده از مفاهیم نظری
نظم گفتار و تحلیل گفتمان، کوشیدهایم چرایی و چگونگی اهتمام نویسندة اثر را به
نظریّهپردازی درباب ادبیّات انقلاب اسلامی و ادبیّات دفاع مقدس، بهمنزلة
در دست گرفتن ابتکار عمل برای ساماندهی و جهتبخشی و مدیریّت تنازعات
گفتمانی، که بهتدریج پیرامون این دو ادبیّات شکل گرفته است، بررسی و تبیین کنیم.
بررسیها نشان میدهد نویسنده برای اثبات و تثبیت گفتمان ادبیّات داستانی دفاع
مقلّس از مکانیسمهای «نامگذاری،، «جابهجایی مسئله با موضوع،، «برساخت اجتماعی
از یک موضوع و جاانداختن آن بهمثابة یک مسئله، و «ارائة رهنامه (دکترین) پیش از
تبیین دقیق مسئله برای اثبات و تثبیت گفتمان ادبیّات داستانی دفاع بهره
برده است؛ تاجایی که میتوان گفت ادبیات داستانی دفاع مقدّس شاکری
عمدتا برای دفع خطر نویسندگانی است که او آنها را «ضدهای خاص) مینامد.