خلاصة:
هدف از این مقاله حق تعیین سرنوشت در پی تجزیهطلبی کشور تازه تااسیس از منظر حقوق بینالملل است. ابزار
گردآوری آن از طریق مطالعه کتابخانهای و در قالب فیشبرداری است. تجزیه و تحلیل آن بصورت توصیفی - تحلیلی است.
بررسی کشور تازه تاسیس چه از منظر حقوق داخلی و چه از منظر بینالملل دارای حقوق یکسانی با دیگر کشورهاست. یکی
از موضوعات مهم در کشور تازه تاسیس اصل حق تعیین سرنوشت است و به عنوان یک حق بشری پایه و اساس سایر
حقوق بشری را تشکیل میدهد که به موجب آن همة افراد و گروههای اجتماعی صرفنظر از قومیت» نژاده جنس و مذهب
میتوانند امور خویش را در زمینههای مختلف سیاسی, اجتماعی» اقتصادی و فرهنگی در دست گیرند. این حق یک حق
بشری فردی است که تک تک افراد یک ملت از آن برخور دارند و شاید به همین علت است که در منشور ملل متحد در
کنار ضرورت رعایت و احترام به حقوق و آزادیهای بنیادین فردی» از این اصل نام برده شده است. از اساسیترین موازین
حقوق بشرء حق مردم برای تعیین سرنوشت خودشان است. اهمیت این حق تا بدانجا است که آن را پایه و اساس همگی
حقوق بشری میدانند. در حقیقت برای نیل به سایر حقوق بشری تحقق اصل حق تعیین سرنوشت اهمیت به سزایی دارد و
در صورتی که این اصل اجراء نگردد نمیتوان از دولتی غیر مننتخب انتظار چندانی داشت تا نسبت به اصول حقوق بشری
متعهد باشد. حق تعیین سرنوشت دارای ابعاد متفاوتی است. این حق در عرصه حقوق بشرء هم در ساحت حقوق مدنی-
سیاسی و هم در قلمرو حقوق اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی مورد استناد قرار میگیرد. در این مقاله به پرسشهای زیر
پاسخ داده میشود. جایگاه و اعتبار حقوقی حق تعیین سرنوشت از منظر حقوق بینالملل چگونه است؟ اقدامات حقوقی اصل
حق تعیین سرنوشت و مشروعیت آن در حقوق بینالملل چگونه است؟ حق تعیین سرنوشت مردم تحت استعمار و در
سرزمینهای غیرمختار چگونه است؟
ملخص الجهاز:
احترام به خواسته ها و آرزوهاي هـر ملتـي و مـردمش ، بـه معنـي حـق مشـخص کـردن سرنوشت که يک اصل دموکراتيکي ميباشد، که همه ي دولت هايي که حاکميت دارند را رضايت حکومت شوندگان را دارد، معمولا در همه ي زمينه هاي حقوق سياسي و مدني و حقوق اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي باز ميشود و همچنين در اسناد بين المللي و اطلاعيه هاي عمومي ساز مان ملل مورد توجه خاصي قرار گرفته است .
با توجه به اينکه بسياري از قطعنامه هاي سازمان ملـل متحـد ايـن کـار تاييـد کرده اند، علوه بر اين ديوان بين المللي دادگستري در دو قضيه مهمي کـه در مـورد حـق تعيـين سرنوشت بوده و براي اخذ نظر مشورتي به ديوان ارجاع شد (قضاياي نامبيا و صحراي غربي )، بر اهميت حقوقي اين اصل به عنوان قاعده آمره صحه گذاشته است .
سال ١٩٧٠ اوج فعاليت هاي ملل متحد در راستاي تثبيت جايگاه برتر اصل تعيين سرنوشـت ، شناسايي آن به عنوان يک قاعده حقوق بين الملل و يک منبع ايجاد تعهدات عام الشمول بود در اين سال مجمع عمومي طي طبق فصلنامه شماره ٢٦٢٥ اعلاميـه اصـول حقـوق بـين الملـل در رابطه با روابط صميمي و همکاري ميان دولت ها برپايه منشور حقوق بين الملل را تاييد کـرد کـه يکي از اصول هفت گانه آن اصل حقوق مساوي و تعيين سرنوشت مردم ميباشد.
٣. اقدامات حقوقي اصل حق تعيين سرنوشـت و مشـروعيت آن در حقـوق بين الملل بعد از پايان جنگ سرد اين ايده قطعـي شـد کـه حـق تعيـين سرنوشـت تنهـا محـدود بـه وضعيت هاي مستعمره و سرزمين هاي اشغالي نيست ، بلکه ايـن حـق متعلـق بـه مـردم در همـه کشورهاي مستقل است .