خلاصة:
مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این سوال میباشد که چرا منطقه اوراسیای مرکزی در رقابت ژئوپلتیکی میان قدرتهای بزرگ، حائز اهمیت است؟ با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، بسیاری بر این عقیده بودند که دوران نظریات ژئوپلتیک و رقابت قدرتهای بزرگ در اوراسیا، به پایان رسیده است. اما در دهه 1990 و هنگامی که روسیه تضعیف شده، روابط مسالمت آمیز خود را با غرب بهبود میبخشید، غرب نیز در قالب ناتو، مرزهای خود را به سمت شرق و اوراسیای مرکزی گسترش میداد. آغاز سال2000 و حوادث 11 سپتامبر موجب شد که غرب به بهانه مبارزه با تروریسم، نفوذ خود در آسیای مرکزی را بیش از پیش گسترش دهد. روسیه نیز که در حال بازیابی قدرت پیشین بود، این مساله را یک تهدید تلقی مینمود و این آغازی برای تقابل دوباره رقبای دیرینه در اوراسیای مرکزی بود. از طرفی دیگر، خلاء قدرتی که پس از فروپاشی شوروی در اوراسیای مرکزی به وجود آمده بود، توجه بسیاری از قدرتها به این منطقه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک را جلب نمود. این مقاله به بیان رقابت میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با هدف کسب برتریهای ژئوپلتیک در اوراسیای مرکزی میپردازد.
This article is seeking to answer this question that why the central Eurasian region is important in geopolitical competition among major powers? Many of scientists believe that with the collapse of the Soviet Union and the end of Cold War, the era of geopolitical theories and competition Great Powers in Eurasia has ended. But in 1990s that weakened Russia improved its peaceful relations with the west, west expanded its borders toward east and central Asia in form of NATO. The beginning of 2000 and September 11 led to west under the excuse of fighting with terrorism increase its presence more than ever in central Asia. Russia was being restored its former power, act of west is regarded as a threat for Russia, and this is the beginning of the confrontation between two rival in the Central Eurasia. On the other hand, power vacuum that arose after the collapse of the Soviet Union in Central Eurasia, draw attention of many powers in to this geopolitics and geostrategic area. This paper explains the competition among regional and extra-regional powers with the aim of geopolitical advantage in Central Eurasia.
ملخص الجهاز:
در اين دوره ، ظهور انقلاب هاي رنگي در برخي از کشورهاي استقلال يافته نيز از مهم ترين تحولات منطقه اوراسياي مرکزي به شمار مي آمد، زيرا از ديد برخي تحليل گران ، فرصتي براي جمهوري هاي پيشين اتحاد شوروي به وجود آورد که به سوي اقتصادهاي بازاري و تشکيل نظام هاي سياسي دموکراتيک ، انتقال يابند.
در سال هاي اخير، مساله انرژي و ترانزيت آن ، به يکي از مسائل جهاني تبديل شده و بدين سبب است که مناطق داراي انرژي در همه جاي جهان و از جمله در منطقه اوراسياي مرکزي ، مورد توجه قدرت هاي بزرگ جهاني و منطقه اي مانند آمريکا، چين ، اتحاديه اروپا و روسيه قرار گرفته اند.
پس از آن و در طول دوران جنگ سرد، توجه نظريات ژئوپلتيک معطوف به اوراسيا بود، تا اين که فروپاشي اتحاد شوروي و استقلال کشورهاي حوزه اوراسياي مرکزي (آسياي مرکزي و قفقاز) فرصتي براي نفوذ غرب به اين منطقه در قالب نظريات ژئوپلتيک به وجود آورد.
١در اين ميان ، براي بازيگران منطقه اي که در حاشيه و همجوار با آسياي مرکزي قرار داشتند مانند: ترکيه ، ايران ، روسيه و چين علاوه بر اهداف اقتصادي و توسعه نفوذ سياسي خود در منطقه ، برخي نگراني هاي امنيتي نيز به وجود آمد.
(رودينتسکي ، ١٣٨٤: ٢٤٠) سياست روسيه در سطح بين المللي در اوراسياي مرکزي در چارچوب حساسيت ها و تلاش هاي آن کشور براي حفظ ثبات منطقه اي و جلوگيري از کسب نفوذ قدرت هاي فرامنطقه اي در جمهوري هاي آسيايي شوروي سابق ، قابل فهم است .