خلاصة:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین مدیریت دانش با اخلاق حرفه ای کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری بود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری که مجموعا ٢٩٥ بودند. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد ١٦٨ نفر بوده که به روش تصادفی طبقه ای ، برحسب جنسیت انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش شرون لاوسن ٤ (٢٠٠٣) و اخلاق حرفه ای کادوزیر٥ (٢٠٠٥) با طیف ٥ گزینه ای لیکرت ، می باشد. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب ٠/٩٥ و ٠/٨٧ محاسبه شده است . در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصفیی شامل : محاسبه میانگین و انحراف معیار متغیرهای تحقیق و فراوانی و نمودار و آمار استنباطی شامل : آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است . یافته های نشان داد که بین شش ابعاد مدیریت دانش یعنی دانش آفرینی ، جذب دانش ، سازماندهی دانش ، ذخیره دانش ، انتشاردانش ، بکارگیری دانش با اخلاق حرفه ای کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و رگرسیون چند گانه نشان داد که ٥٥ درصد از واریانس اخلاق حرفه ای کارکنان بوسیله ی شش بعد مدیریت دانش تعیین می شود.
ملخص الجهاز:
پيتر دراکر٤ با به کارگيري واژگاني همچون کاردانشي ، دانشگر و سازمان دانشي خبر از ايجاد نوع جديدي از سازمان ها را مي دهد که در آن ها به جاي قدرت بازو، قدرت ذهن حاکميت دارد، بر اساس اين نظريه در آينده جوامعي انتظار توسعه و پيشرفت را خواهند داشت که سهم بيشتري از دانش را به خود اختصاص دهند (الواني و دانايي فرد، ١٣٨٦) تحقق جامعه دانش محور مستلزم وجود سازمان هايي است که خلق ، اشاعه و کاربرد دانش را در تمام فرايندهاي خود به کار برند، علي رغم اينکه از نيمه دوم هشتاد اهميت دانش به عنوان دارايي استراتژيکي و سرمايه سازمان که براي سازمان ها و جوامع مزيت رقابتي پايدار ايجاد مي کند و براي ملت ها و کشورها موفقيت و بقاي بلند مدت را به ارمغان مي آورد، توسط سازمان ها و جوامع بازشناسايي شد، اما اداره اثربخش آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است زيرا هنوز در مرحله اکتساب اطلاعات و ذخيره آن هستند و براي اين منظور طراحي شده اند، در صورتي که تغييرات سريع در هزاره سوم سازمان ها را با چالش هاي مختلفي روبرو کرده است که تکنولوژي اطلاعات نمي تواند پاسخگوي اين چالش ها باشد، در محيط هاي فرا آشوب و پيچيده امروز، سازمان هايي موفق هستند که با کمک ابزارهاي مديريتي و فناوري هاي نوين ، از فرصت ايجاد شده به نفع خود 1 Rodeling 2 Schein 3 Barclay 4 Peter Drucker استفاده کنند، مديريت دانش يکي از اين ابزارهاست ، مديريت دانش روي خلق ارزش ها تاکيد مي کند و به معناي اداره کردن دانش موجود و تبديل آن به دانش مفيد در سازمان است و دو جزء مهم دارد اداره دانش و افزايش توانايي براي خلق دانش جديد و نوآوري که منجر به اهميت يافتن يادگيري و يادگيري زدايي مي شود، در اين ارتباط مالهوترا١ بيان مي کند مديريت - دانش اعمال مديريت مهمترين بخش مديريت دانش تبديل دانش ضمني به صريح و هم چنين تبديل دانش شخصي به دانش سازماني است که در مدل مشهور نوناکا٢ ارائه شده است (حسن زاده ، ١٣٨٦).