خلاصة:
دوگانگی مکانی بهعنوان یکی از زیباییهای مکان داستانی خاستگاهی روانشناسانه دارد که در ادبیات مهاجرت نمود چشمگیری دارد؛ زیرا دوری از وطن، به پیامدهای روانی در فرد منجر میشود. رمان "سوئیس، وطن و تبعیدگاه" سناء ابوشرار همانگونه که از عنوان آن پیداست، دوگانگی وطن و تبعید را به تصویر میکشد. دوگانگی که منجر به ناسازواری روایتی در شخصیتها و مکان شده و نویسنده این ناسازواری را با مکان داستانی بهخوبی به تصویر میکشد. این مقاله سعی دارد با تکیه بر رویکرد روانشناسانه به تحلیل دوگانگیهای مکانی و ناسازواری ناشی از آن و نقش مهم این دوگانگیها در دلبستگی به وطن و پذیرش یا عدم پذیرش مکان جدید (تبعید) بهعنوان وطن دوم بپردازد. نتایج میگوید دوگانگیهای وطن و تبعید، اینجا و آنجا، ارتباط و بیگانگی سبب ناسازواری شگفتآوری در شخصیتها و مکان شده است که این موضوع ناشی از تعریف قهرمانان از وطن بهعنوان یک مکان جغرافیائی مشخص است.
ملخص الجهاز:
دوگانگی مکانی در رمان "سوئیس ، وطن و تبعیدگاه " قبل از هر چیز ناشی از مهاجرت شخصیت های اصلی یعنی کمال ، لیلی و بسام است که هرکدام بنا به دلایلی مجبور به ترک وطن شده اند.
تمرکز این مقاله بر بیان ناسازواریهای روایتی حاصل از دوگانگی وطن و تبعید در نزد شخصیت های این رمان و نیز تأثیر این دوگانگیها در میزان دل بستگی و یا عدم آن به مکان جدید (سوئیس ) است .
این دو نوع ناسازواری در رمان سوئیس ، وطن و تبعیدگاه قبل از هر چیز ناشی از دوگانگی مکانی وطن و تبعید است که در بخش تحلیل به تبیین بیشتر آن پرداخته میشود.
دوگانگی و مقایسه مداوم وطن و تبعید باعث شده است که هر سه شخصیت اصلی رمان (کمال ، لیلی و بسام ) در یک ناسازواری شگفت انگیز و درعین حال دردآور قرار بگیرند، یکی عشق به وطن که شخصیت وریشه آنان را شکل داده و بخش جدائیناپذیری از وجود آنان گردیده است و دومی انزجار روحی از وطن ؛ چراکه مکان گذشته (وطن ) یادآور نابودی، بیریشگی و فقدان است و نمیتوانند دیگر در آن زندگی کنند.
(89 :2017 شاید یکی از دلایلی که باعث ایجاد دوگانگی مکانی میان وطن و تبعید و عدم پذیرش مکان جدید در نزد سه شخصیت اصلی رمان سوئیس ، وطن و تبعیدگاه شده بود، نگاه آنان به وطن به عنوان یک مکان جغرافیائی مشخص است .
در این رمان دوگانگی میان وطن و تبعید خود باعث به وجود آمدن دوگانگیهای دیگری چون : این جا / آن جا، بیگانگی / ارتباط و شرق / غرب شده است .