خلاصة:
در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیتها، موجودات و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در غزلیات شمس داشتهاند، پرداختهایم. البته علاوه بر شخصیتها و نمادهای اسطورهای ملی، شخصیتهای اسطورهای دینی و عرفانی نیز که مولانا آنها را در جهت بیان مفاهیم عرفانی آورده، مورد بررسی قرار گرفتهاند. عناصر، موجودات و شخصیتهای مورد بررسی در این مقاله عبارتند از رستم، زال، کیقباد، سهراب، اسفندیار، ضحاک، کیکاووس، مانی، کیخسرو، امام علی(ع)، حمزه و نیز موجودات افسانهای همچون کوه قاف، هما، عنقا و سیمرغ. نتیجة حاصل شده از پژوهش این است که مولانا در غزلیات شمس نیز مانند سایر آثارش، برای بیان هر چه بهتر مضامین و مفاهیم عرفانی، از عناصر اسطوره و حماسه استفاده کرده است؛ تا جاییکه پژوهشگران ادبیات عرفانی، غزلیات شمس را نمونة بارز و ارزشمند حماسة عرفانی دانستهاند.
ملخص الجهاز:
در آثار مولوی نیز کیخسرو بیشتر نماد و اسطورۀ پادشاهی و سلطنت است : ز بابـا بشنو و برجـه کـه سـلطانیت میخوانـد که خاک اوت کیخسرو بمیـرد پـیش او سـنجر (همان : ١٤٨) چــــون بنــــده بنــــدگان عشــــقیم کیخســــرو و کیقبــــاد باشــــیم (همان : ٢٨٣) آن عقل و دل گم کردگان جان سوی کیوان بردگـان بی چتر و سنجق هر یکی کیخسرو و سلطان شده (همان : ٣٣٧) در ابیات زیر مولانا میان ماه و کیخسرو ارتباطی خلق کرده است و این امر نشان از نیمه عرفانی بودن شخصیت کیخسرو در متون اساطیری ایران باستان دارد؛ تا جاییکه «در روایات مذهبی زرتشتیان و کتاب اوستا از او به عنوان کسی که سوار بر سروش آسمانی که در آخرالزمان رجعت میکند و به یاری سوشیانت برمیخیزد، یاد شده است » (دوستخواه ، .
همان گونه که در حین بررسی ابیات بارها اشاره شد، انسان کامل و آرمانی مولانا تلفیقی از شخصیت های اسطوره ای و عرفانی است و او در کنار شخصیت های بزرگ عرفانی و مذهبی همچون امام علی (ع )، حمزه ، شمس تبریزی و صلاح الدین زرکوب ، از شخصیت های بزرگ اساطیری ایران همچون رستم و کیکاووس و کیخسرو نام برده است و این خود نشانه ای بارز از علاقه و احترام مولانا به عناصر اسطوره ای ایرانی دارد.