خلاصة:
اهداف: تاثیرات اختلال صوتی از فردی به فرد دیگرمتفاوت است؛ به طوری که شغل، محیط کار، زندگی و عکسالعمل خانواده، متغیرهای تاثیرگذاری روی درک فرد از صوت خود به عنوان صوت مختل هستند. ﺗﺎﻛﻨﻮن ﺷﺎﺧﺺ ﻣﻌﻠﻮﻟﻴﺖ ﺻـوت به منظور مقایسه معلولیت صوتی در انواع اختلالات صوت به کار گرفته نشده است. با فرض این مسئله که ممکن است ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ در انواع اختلالات صوت، ﻣﺘﻔﺎوت باشد و جنبههای مختلف فیزیکی، عاطفی و عملکردی (احساس مشکل بیشتر در آن حوزه و از دید بیمار) به صورت متفاوتی تحت تاثیر قرار گرفته باشد و با توجه به اینکه هر اختلالی، درمان متفاوتی دارد، انجام این مطالعه و اولویتبندی و ارائه درمان مناسب بر اساس نتایج بهدستآمده (بهداشت صوتی، دستورزی حنجره، صوتدرمانی و ارجاع به متخصصهای مربوط) ﺿـﺮوری به نظر میرسد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفیتحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. ابتدا بر اساس تشخیص پزشک متخصص گوش و حلق و بینی و تصاویر استروبوسکوپی حنجره، وجود اختلال صوت تایید شد. سپس آزمون شاخص معلولیت صوت در اختیار۱۶۶ بیمار در محدوده سنی ۱۸ تا۶۰ سال که با روش دردسترس از کلینیکهای خصوصی شهر تبریز انتخاب شده بودند، قرار گرفت و درباره چگونگی پاسخ به پرسشنامه برای هریک از بیماران توضیح داده شد. در تمام مدت، درمانگر در کنار بیمار حضور داشت تا به سوالات احتمالی بیمار پاسخ دهد. آزمون شاخص معلولیت صوت شامل ۳۰ سوال و دارای سه ﺑﺨﺶ ﺟﺴﻤﻲ، ﻋﺎﻃﻔﻲ و عملکردی اﺳﺖ. هرکدام از این زیرمقیاسها شامل ۱۰ سوال است و هر سوال در یک مقیاس ترتیبینمرهای (لیکرت) سنجیده میشود که هر عدد نشاندهنده مقادیر متفاوتی است: صفر: هرگز، ۱: تقریبا هرگز، ۲ :گاهی اوقات، ۳: تقریبا همیشه، ۴: همیشه. نمونه استروبوسکوپی بیماران را سه آسیبشناس گفتار و زبان تجزیه و تحلیل کردند و با اجماع نظر آسیبشناسان گفتار و زبان، طبق تقسیمبندی بون، نوع اختلال صوت افراد بر اساس دو طبقهبندی عملکردی و ساختاری مشخص شد. در مرحله بعدی مقادیر بهدستآمده از آزمون شاخص معلولیت صوت به طور کلی و به تفکیک سه بخش پرسشنامه در دو گروه مقایسه شد. مقادیر بهدستآمده از آزمون شاخص معلولیت صوت به طور کلی و به تفکیک سه بخش پرسشنامه در دو گروه مقایسه شد. درنهایت، اطلاعات بهدستآمده با نسخه ۱۹ نرمافزار SPSS و با استفاده از روشهای آماری میانگین، انحراف معیار و از طریق آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره بررسی شد.
یافتهها: میزان معلولیت صوتی در گروه ساختاری، به صورت کلی و در بین مولفههای عملکردی، جسمی و عاطفی ازگروه عملکردی بیشتر است. طبق آزمون تکنمونهای کالموگروفاسمیرنوف، نتایج نشان داد توزیع متغیرهای مطالعهشده در نمونه مطالعهشده عادی است (پیشفرض عادیبودن متغیرهای مطالعهشده) چراکه مقادیر Z در سطح P<۰/۰۵ معنادار نیست. همچنین بر اساس آزمون باکس برای همگنی ماتریسهای کوواریانس، همبستگی متغیرهای وابسته در گروههای مطالعهشده همگن است چراکه F محاسبهشده در سطح P<۰/۰۵ معنادار نیست. همچنین طبق آزمون کرویت بارتلت برای بررسی پیشفرض همبستگی متعارف بین متغیرها، پیششرط همبستگی متعارف بین متغیرها محقق شده است؛ چراکه خی دو محاسبهشده در سطح P<۰/۰۱ معنادار است؛ چراکه میزان میانگین گروه دوم (ساختاری) در مقایسه با گروه اول (عملکردی) بیشتر است و این تفاوت معنادار P<۰/۰۵ است. از سوی دیگر میانگین نمره افراد دارای معلولیت صوتی گروه ساختاری در بخشهای جسمی و عاطفی نیز به ترتیب با ۱۸/۷ و ۱۵/۲ از افراد دارای معلولیت صوتی گروه عملکردی بیشتر و در سطح P<۰/۰۵ معنادار است.
نتیجهگیری: معلولیت صوتی در گروه ساختاری نسبت به گروه عملکردی پایینتر است و باید درمان همهجانبه با تاکید بر بهبود جنبههای روانشناختی اختلالات صوت برای این بیماران صورت بگیرد.
Objective The effects of voice disorders vary from person to person. Occupation, work environment, life,
and family reaction are variables that affect one’s perception of his/her own as an impaired voice. Voice
Handicap Index (VHI) has not yet been used to compare the degree of voice disorders. Assuming that the
quality of life may be different under a variety of voice disorders and that different physical, emotional
and functional aspects maybe affected differently and that each disorder has a different treatment, This
stud was conducted to prioritize and propose the appropriate treatments (voice health, manual therapy
of larynx, voice therapy, and referral to relevant specialists) based on VHI score.
Materials & Methods This is a descriptive/analytic study with cross-sectional design. Firstly, voice disorder
of 166 patients aged 18-60 years referred to private clinics in Tabriz city was confirmed based on the
diagnosis of a otolaryngologist and laryngeal stroboscopic images. VHI test was performed and a questionnaire
was used to survey them in the presence of examiner to answer their potential questions. The
VHI test consists of 30 items and 3 subscales of physical (10 items), emotional (10 items) and functional
(10 items) rated on a 5-point Likert scale (0=Never, 1=Almost Never, 2=Sometimes, 3=Almost Always,
and 4=Always). The patient's stroboscopic samples was examined by 3 speech-language pathologists
and based on their consensus, patients were assigned into functional and structural voice disorders. In
the next step, values obtained from the VHI test were compared between the two groups based on three
subscales. Finally, the data were analyzed in SPSS v.19 software using statistical methods such as mean,
standard deviation and Multivariate Analysis Of Variance (MANOVA).
Results The rate of voice impairment was significantly higher in patients with structural voice disorder
than in patients with functional disorder in overall and based on functional, physical and emotional
components (P<0.05). Based on Kolmogorov-Smirnov test results, the variables had normal distribution.
According to the Box test results, the studied groups were homogeneous in terms of study variables.
Based on Bartlett's test of sphericity results, the assumption of correlation between the variables was
established, since the mean value of patients in the structural group was significantly higher than in
the functional group (P<0.05). the mean scores of individuals with structural voice disorders in physical
(18.7) and emotional (15.2) dimensions were significantly higher than in those with functional voice
disorders (P<0.05).
Conclusion Voice impairment in the structural group was lower than in the functional group. A comprehensive
treatment should be considered for patients with structural voice disorder with an emphasis on
improving the psychological aspects of voice disorders.