خلاصة:
تجزیه اتحاد جماهیر شوروی و ظهور دولتهای مستقل مشترکالمنافع، عدیدهای را به طور اعم برای تمامی جمهوریهای استقلالیافته و به طور اخص برای کشورهای جدیدالتاسیس آسیای مرکزی ایجاد نمود و به ناچار هر کدام قدم به راهی گذاشتند که قبلا تجربهای در آن نداشتند. وابستگی شدید اقتصادی به مرکزیت سابق، فقدان مشکلات سیاسی وهرج و مرج اجتماعی در داخل چنین کشورهایی موجب شده بود تا گروهها و احزاب برای رسیدن به قدرت تلاش نمایند و زمینه را برای تزلزل سیاسی فراهم آورند.
تاجیکستان که از نظر جغرافیایی دارای ویژگیها و مختصات خاص خود بوده و این ویژگیها، شرایط متفاوتی را برای این جمهوری در آسیای مرکزی فراهم کرده، مورد کنکاش و تحقیق در این رساله قرار خواهد گرفت.
تاجیکستان که از نظر اقتصادی جزء محرومترین جمهوریهای شوروی بود، با مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ویژه خود مواجه بود، اما هیچگاه تا قبل از استقلال، ثبات سیاسی کشور دچار تزلزل نگردید. پس از اضمحلال شوروی همه چیز به ناگهان دستخوش تحول شد. گروههای قومی- محلی و احزاب ملی، مذهبی و دمکرات به مبارزه با نخبگان کمونیست سنتی سابق پرداختند و همین امر موجب شد تا نزاعها و کشمکشهای داخلی در نقاط مختلف تاجیکستان با انگیزههای ملی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بوجو آید. به طور کلی، نزاعهای مذکور نه تنها به ثبات سیاسی دولت کمک ننمود بلکه موجب افزایش مشکلات شد. به طوری که برخی از تحلیلگرایان مطرح نمودند که با استحکام نهضتهای مخالف و مهمتر از همه با رادیکالیزه شدن اسلام در تاجیکستان، نه تنها کشور مذکور بلکه منطقه، دستخوش بیثباتی خواهد گشت.