خلاصة:
یکی از ابعاد نظام تربیتی اسلام بررسی روش های تربیت کودک وتطبیق آن با نظام تربیتی پراگماتیسم می باشد لذ این پژوهش در صدد است با روش توصیفی ،تحلیلی و انتقادی در این زمینه به سؤالات ذیل پاسخ دهد: 1.روشهای نظاام تربیتی اسلام براساس آیات و روایات و پراگماتیسم کدامند؟ 2. شباهت ها و تفاوت های این دو نظام تربیتی در تربیت کودک کدامند؟ مهم ترین روش های تربیت کودکان در نظام تربیتی اسلام عبارتند از ؛ محبت و مهرورزی، تکرار و عادت دادن ،تکریم شخصیت ، تشویق و تنبیه ،همبازی شدن ،پیشگیری و کنترل انحرافات جنسی، صفارش فه مراعات نظم وحقوق دیگران و...... ومهم ترین روش های تربیت کودکان درپراگماتیسم عبارتنداز؛ تفکر، انعطاف پذیری، آموزش مبتنی بر باری ، حل مسأله ، تجربی، پروژ های، آزمایش ، روش تدریس و..... ، مهم ترین شباهت های این دو نظام ، روش های ؛ حل مسأله ، همبازی شدن ، کارگروهی ، تربیت عملی ، ایجاد انگیزه ، تشویق ؛ تغییر موقعیت ، انعطاف پذیری،روش تحول در آموزش و پرورش و.... می باشد وروشهایی همانند؛زمینه سازی قبل و بعد از تولد، ایمان پروری ،کنترل از انحرافات جنسی ، تکریم، تمرین و تکرار در نظام تربیتی اسلام مطرحند که در نظام تربیتی پراگماتیسم توجهی به آنها نشده است. وروش هایی همانند ؛ تجربی ،آزمایشی، عادت، پروژه ای ،تدریس ، ، در پراگماتیسم مطرحند که در آموزه های دین اسلام در باره آنها تصرح نشده است
ملخص الجهاز:
به نظر میرسد هریک از تعاریف ذکر شده، جامعیت ندارند و تنها به بعدی از ابعاد تربیت انسان توجه داشتهاند و تعریف کاملتر و جامعتر تعلیم و تربیت عبارت است از مجموعه اعمال یا تأثیرات عمدی و هدفدار یک انسان (مربی) بر انسان دیگر (متربی)، بهویژه عمل یا تأثیر فرد بالغ و مجرب بر کودک و نوجوان بهمنظور ایجاد صفات اخلاقی و عملی یا مهارتهای حرفهای (نک: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386، ص 366).
روشهای تعلیم و تربیت کودک در اسلام در نظام تربیتی اسلام، دوران کودکی بهترین فصل آموزشوپرورش است.
» در این نظام تربیتی، برای تعلیم و تربیت کودکان روشهایی مطرح است که مهمترین آنها عبارتند از: 1-1.
1-2 روش اعطای بینش و تقویت اعتقادات و باورها تعلیم و تربیت زمانی پایدار است که بنیانهای آن در روح و جان متربی ریشه دوانیده باشد؛ در غیر این صورت، آموزش آنها در متربیان، سطحی و ناپایدار خواهد بود.
» در تربیت کودکان نیز اندیشمندانی مانند پیاژه و آلبرت بندورا، به روش الگوگیری توجه کردهاند و آن را از عوامل مهم رشد کودکان و زمینهی اساسی یادگیری اجتماعی دانستهاند؛ بنابر این تحقیقات انجامشده، در زمینهی یادگیری اجتماعی، دوران هفت سال اول زندگی، اساس و پایهی اصلی شکلگیری شخصیت کودک است و تقلید و الگوگیری، بنیان یادگیری در این دوران است و در پایان سال اول زندگی کودک پیدا میشود و هم چنان ادامه دارد و موجب میشود که کودک چگونه سخن گفتن، راه رفتن، رفتار کردن و بهطورکلی، چگونه زندگی کردن را از والدین، اطرافیان، دوستان و مربیان بیاموزد و بنای اصلی شخصیت و شاکلهی وجودی خود را سامان دهد (ملکوتیفر، 1388، ص 137).