خلاصة:
مهمترین تاثیر انقلاب اسلامی بر مردم انقلابی و مبارز جهان، اسلام گرایی و محوری کردن آن در مبارزه بود. با توجه به نگرش آمریکا از قدرتسازی ایران در منطقه خاورمیانه، نقشیابی ایران در این منطقه بهعنوان اصلیترین انگاره تهدید در روابط ایران و آمریکا محسوب میشود. ایالات متحده درصدد کاهش قدرت ایران، جبهه مقاومت و نیروهای سیاسی بود و این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران هرگونه قدرتسازی را برای تحقق اهدافی از جمله امنیت، موازنه و ثبات منطقهای میخواهد. استکبار آمریکا همواره کوشید تا چهره منفی از صدور انقلاب نشان بدهد و این راهبرد با واقعیت ماهیت صدور انقلاب اسلامی در خارج از قلمرو جغرافیایی ایران مطابقت نداشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روسای جمهور آمریکا برای مهار انقلاب، از راهبردهای مختلفی بهره بردند. آنها بعد از انقلاب اسلامی همواره از تمام امکانات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی خود در راستای تضعیف این انقلاب و ارزشهای آن استفاده نموده و تنها زوال روز افزون دولت آمریکا در جهان و تثبیت جایگاه انقلاب اسلامی در عرصه بینالمللی را شاهد بودند. در واقع با پیروزی انقلاب اسلامی، دوران حقارت بار خودباختگی فرهنگی پایان یافت و ملت ایران به این شور و آگاهی رسیدند که با تکیه بر فرهنگ خودی و اسلامی میتوانند به وابستگیها پایان دهند. در پژوهش حاضر، نگارنده به بررسی پیامدهای تقابل ایران و آمریکا در حوزههای اقتصادی، فرهنگی وسیاسی و همچنین ناکارآمدی و افول قدرت آمریکا پرداخته است.
The most important impact of the Islamic Revolution on the revolutionary and militant people of the world was Islamization and its centralization in the struggle. Given America's view of Iran's empowerment in the Middle East, Iran's role in the region is seen as a major threat to US-Iran relations. The United States seeks to reduce Iran's power, resistance and political forces, while the Islamic Republic of Iran calls for any empowerment to achieve goals such as security, regional balance and stability. Exporting the Islamic Revolution outside of Iran's geographical territory did not match. After the victory of the Islamic Revolution, US presidents used various strategies to contain the revolution.
ملخص الجهاز:
ایالات متحده درصدد کاهش قدرت ایران، جبهه مقاومت و نیروهای سیاسی بود و این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران هرگونه قدرتسازی را برای تحقق اهدافی از جمله امنیت، موازنه و ثبات منطقهای میخواهد.
آنها بعد از انقلاب اسلامی همواره از تمام امکانات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی خود در راستای تضعیف این انقلاب و ارزشهای آن استفاده نموده و تنها زوال روز افزون دولت آمریکا در جهان و تثبیت جایگاه انقلاب اسلامی در عرصه بین المللی را شاهد بودند.
از آنجا که جمهوری اسلامی ایران از قدرت نظامی بسیار بالایی برخوردار است و از سوی دیگر ورود آمریکا به جنگ مسلحانه با ایران هزینههای بسیاری را به واشنگتن تحمیل خواهد نمود؛ بنابراین مقامات کاخ سفید همواره تلاش داشتهاند تا با تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران، این کشور را وادار به تسلیم در برابر خواستههای خود نماید (آبراهامیان، 1387).
وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تداوم حیات نظام جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یکی از مهمترین عواملی که منافع آمریکا را به خطر انداخت، سبب شد که ایالات متحده برای حفظ منافع نامشروع خود، طرحهای گوناگونی را برای مقابله با تحولات انقلابی در ایران و پیامدهای اجتناب ناپذیر آن در منطقه و جهان با اجرا گذارد.
پیامدهای تقابل در حوزه سیاسی انقلاب اسلامی با تشكیل حكومت اسلامی كه از اقتدار و توانمندی لازم در حوزه قدرت ملی برخوردار است و با حمایت از مقاومت و ارائه الگوی گفتمان سیاسی در قالب مردم سالاری دینی توانست به عنوان بازیگری قدرتمند، برای سایر جوامع به ویژه جهان اسلام و جهان مستضعفین و حتی تمام جهان بشریت ارائه طریق نماید.