خلاصة:
مفهوم «ضعف اراده» یکی از مفاهیم بنیادین در اخلاقشناسی ارسطوست و فهم آن کاملا متوقف بر فهم معنا و کاربرد آن در آراء اوست. در این نوشتار، با روشی توصیفی ـ تحلیلی کوشیدهایم تا پس از اشاره به ریشۀ لغوی اصطلاح ضعف اراده در زبان یونانی، ابتدا نظر سقراط دربارۀ ضعف اراده و نقد ارسطو بر آن را بیان کنیم و سپس با توجه به برخی از مصادیق مفهوم ضعف اراده در کتاب اخلاق نیکوماخوسی ارسطو، نشان دهیم که چرا انسان گاهی بر خلاف معرفت اخلاقیش عمل میکند. در ادامه، با بیان تحلیل ارسطو از پدیدۀ ضعف اراده بعنوان یکی از موانع اخلاقی زیستن، توضیح داده میشود که گاهی ضعف در فرایند «ارادهورزی» با عقلانیت تضاد مییابد و سبب میشود که انسان با علم به اینکه یک عمل بلحاظ اخلاقی درست یا نادرست است، تحت سیطرۀ امیال نابجایش آن عمل اخلاقا نادرست را انجام دهد یا آن عمل اخلاقا درست را انجام ندهد. از نظر ارسطو، شرط عقلانی بودن التزام اخلاقی اینست که انسان از «حکمت عملی» بهرهمند باشد و اگر عقل در مقام عمل، هدایت دیگر قوای انسان را بر عهده گیرد، انسان قطعا عمل درست را اراده و انتخاب خواهد کرد و آن را انجام خواهد داد.
ملخص الجهاز:
در این نوشتار، با روشی توصیفی ـ تحلیلی کوشیدهایم تا پس از اشاره به ریشۀ لغوی اصطلاح ضعف اراده در زبان یونانی، ابتدا نظر سقراط دربارۀ ضعف اراده و نقد ارسطو بر آن را بیان کنیم و سپس با توجه به برخي از مصادیق مفهوم ضعف اراده در کتاب اخلاق نیکوماخوسی ارسطو، نشان دهیم که چرا انسان گاهی بر خلاف معرفت اخلاقیش عمل ميكند.
از نظر ارسطو، شرط عقلانی بودن التزام چکیده اخلاقی اینست که انسان از «حکمت عملی» بهرهمند باشد و اگر عقل در مقام عمل، هدایت دیگر قوای انسان را بر عهده گیرد، انسان قطعاً عمل درست را اراده و انتخاب خواهد کرد و آن را انجام خواهد داد.
کلید فهم ديدگاه سقراط اینست که همۀ آراء اخلاقی ما دربارۀ جهان مبنای مشترکی دارند که عبارت است از: «لذتگروی روانشناختی» (Ibid:23)، از همینرو وي ميگويد که آیا لذتها تا آنجا که لذتبخشند، بدون در نظر گرفتن پیامدهای احتمالیشان، خوب نیستند؟ و نیز آیا رنجها به صرف اینکه رنجند، بدند؟ (افلاطون،1380: 1/118) لذتگروی روانشناختی، نظرگاهی است که بر اساس آن همۀ اعمال بشر به انگیزۀ نهایی در میل، یعنی حفظ لذت معطوفند.
چنانکه اشاره شد، سقراط معتقد است که معرفت به چگونگی عمل فضیلتمندانه که مقوم حکمت اخلاقی است برای زندگی خوب کافی است، بنابرين «لذت» هم بعنوان شرطی برای زندگی خوب ضروری است و اگر شخصی عملی را انجام دهد که او را از لذت محروم سازد، دچار جهل شده است (Ibid:18).
در ادامه، ارسطو سؤال ميكند که آیا شخص دچار به ضعف اراده به عملش معرفت دارد یا نه و اگر دارد، چه نوع معرفتی؟ از اينرو، برای حل این مسئله تمایزهایی میان انواع آگاهی مینهد.