خلاصة:
کارنامۀ اردشیر بابکان از متون پهلوی متاخر و شامل زندگی و چگونگی به شاهی رسیدن اردشیر بابکان است. از این کتاب دو نسخه پهلوی موجود است که از روی آنها برگردانهایی به فارسی انجام گرفته است. نخستین ترجمۀ فارسی که در حال حاضر موجود است، توسط احمد کسروی انجام گرفته که در مجلۀ ارغوان سال 1306 به چاپ رسیده و پس از آن ترجمههای دیگری را بهرام فرهوشی، صادق هدایت، محمد جواد مشکور، قاسم هاشمینژاد و مهری باقری انجام دادهاند که هر یک ویژگیهای خاص خود را دارد. در این مقاله، شش ترجمۀ مذکور ضمن مقابله با اصل متن پهلوی مورد نقد قرارگرفته و برخی تفاوتهای آنها با متن اصلی و با یکدیگر بررسی شدهاست. نتیجۀ بررسی این است که به علت شباهت حروف پهلوی به یکدیگر در مواردی، واژهها قابل تشخیص نبوده و مترجم بنا به برداشت خود، یکی از دو صورت را برگزیده است. در مواردی نیز مترجم با کاهش و افزایش واژه یا جملاتی، در متن دخل و تصرف نموده است که موجب اختلاف با متن پهلوی و با ترجمههای دیگر است. از سویی ترجمههای اولیۀ این متن، به ویژه ترجمۀ فرهوشی، به علت وفاداری بیش از حد به متن پهلوی، قابل استفاده نیست و از ترجمههای متاخر، مهری باقری و هاشمی نژاد با کاربرد واژههای فارسی امروزی و حذف شمارهگذاریهای داخل متن اصلی، کار روانتر و قابل پذیرشی ارائه کردهاند.
The book of Ardeshir Babakan is from the late Pahlavi texts and includes the life and how to reach domination. From this book, there are two versions of Pahlavi which have been translated into Persian. The first Persian translation currently available is done by Ahmad Kasravi, published in Arghavan magazin in the year 1306, followed by Bahram Ferahvashi, Sadeq Hedayat, Mohammad Javad Maskour, Qasem Hasheminejad and Mehri Bagheri. These are own special features. In this article, the six translations are criticized in contrast to the original text of the text, and some of the differences are discussed with the original text. The result of the survey is that due to the similarity of the letters to each other in some cases, the words are not recognizable and the interpreter chooses one of two faces on his own. In some cases, the translator has been interfering in the text by decreasing and increasing the word or sentences, which leads to a difference with the Pahlavi text and with other translations. On the one hand, the initial translations of this text, especially the Persian translation, are not feasible due to excessive loyalty to the Pahlavi text, and from the late translations of Mehri Bagheri and Hasheminejad with the use of modern Persian words and the removal of digits within the original text, the more fluent and Acceptable.
ملخص الجهاز:
نخستین ترجمۀ فارسی که در حال حاضر موجود است، توسط احمد کسروی انجام گرفته که در مجلۀ ارغوان سال 1306 به چاپ رسیده و پس از آن ترجمههای دیگری را بهرام فرهوشی، صادق هدایت، محمد جواد مشکور، قاسم هاشمینژاد و مهری باقری انجام دادهاند که هر یک ویژگیهای خاص خود را دارد.
ترجمۀ صادق هدایت که از روی نسخه «بهرام گور انکلسریا» انجام گرفته دارای کمترین تغییرات نسبت به متن است: به کارنامۀ اردشیر بابکان ایدون نوشته بود که پس از مرگ اسکندر رومی، ایرانشهر را دو صد و چهل کدخدای بود سپاهان و پارس و کستههای بهش نزدیکتر به دست اردوان سردار بود.
هدایت در ترجمۀ خود از کلمات قدیمی مانند: ایدون، کسته، گمارده، نهان روشی، تخمه، دش، استفاده کرده و چندان از متن پهلوی فاصله نگرفتهاست؛ امّا بین کلمات هماهنگی دیده نمیشود مثلا ترکیب« دُشخُوَتایی» به صورت «دشخدایی» ترجمه شده که به نوعی ترجمهای دوگانه است.
ترجمه فرهوشی نیز تفاوتی با هدایت ندارد و در واقع چیزی شبیه به همان ترجمه است که کاملا وفادار به متن پهلوی بودهاست؛ به طوری که فهم آن در مواردی برای خوانندۀ ناآشنا مشکل است: «به کارنامۀ اردشیر بابکان ایدون نوشته بود که پس از مرگ اسکندر رومی ایرانشهر را دو صد و چهل کدخدا بود و کستههای بهش نزدیکتر به دست اردوان سردار بود.
همچنین جملۀ: «اردوان به استخر مینشست» به همان شکل پهلوی خود باقی است: «در کارنامۀ اردشیر بابکان چنین نوشتهاست که پس از مرگ اسکندر رومی، کشور ایران را دویست و چهل کدخدا بود.