ملخص الجهاز:
به بیان دقیقتر، از دیدگاه وبلن، این رویکرد فرد را بهمثابۀ حسابگری باکفایت برای برآورد هزینهها و منافع، دارای اهداف منسجم و ثابت و بدون پیشینه قلمداد میکند؛ حالآنکه طبق واقعیت موجود، فرد حامل مجموعهای از نگرشها و انواع کنشهاست که معمولاً از طریق ایجاد توازن مدام و متنوع بین ابزار و غایات شکل میگیرند و تحت تأثیر تجارب اندوخته و محیط اجتماعی است که فرد خود را بهعنوان کنشگر مییابد.
[ ] بر پایۀ طرح پیشنهادی وبلن یا همان چشمانداز جامعهشناسی نوین در باب سبک زندگی، در وهلۀ اول این پرسش مطرح میشود که آیا در این قالب اجتماعی، همواره میتوان فرایندهایی عمودی از تمایز را یافت که فرایندهای تجزیه و زنجیرهایشدن یک مجموعه را از نظر سلسلهمراتبی جدا در نظر میگیرد یا اینکه، از سوی دیگر، چنین فرایندهایی میتوانند (یا باید) شکل دیگری به خود بگیرند یا ممکن است حتی وجود نداشته باشند.
گرچه این وجه از جامعهشناسی وبر غالباً مغفول میماند، برای مقصود ما بسیار مهم است، چراکه بیانگر رابطۀ پیچیده بین طبقات اجتماعی، گروههای منزلتی و سبکهای زندگی است.
ویل (1989، ص 143-146؛ 1993، ص 234) معتقد است که از منظر وبر، طبقۀ اجتماعی بدین ترتیب صرفاً یک بُعد است که همراه جامعه قابلتقسیم و طبقهبندی است، چراکه منزلت نیز بُعدی دیگر قلمداد میشود؛ درحالیکه تعریف طبقه به آغاز رابطه با ابزار تولید و موقعیت نظام اقتصادی مربوط میشود، گروه منزلتی بهواسطۀ سبک زندگی، و درنتیجه مصرف کالاها، و اعتبار اجتماعی مشخص میشود.
(1968), The Measurement of Social Class , in Sills (1968), vol.