خلاصة:
حُسن تعلیل به عنوان یکیاز آرایههای بدیع معنوی، همواره مورد توجّه اهل بلاغت قرارگرفته و اغلب آنان در آثار خویش، تنها به تعریفیکوتاه و ذکر چندشاهد مثال از آن بسنده کردهاند. در اینپژوهش کوشیدهایم، ضمن تحلیل و نقد تعاریف مذکور و اشاره به برخیاز نارساییهای آنها، دو تقسیمبندی تازه ازآن ارائه دهیم که بر مبنای آن، اینظرفیّتِ هنری، شامل«دو رکن اساسی» و«یکرکن غیراساسی»است؛ چنانکه اینارکان درتقسیمبندی معنوی، ممکن است به«چهار حالت» مختلف ظاهر شوند. ازسویی، در تقسیمبندی لفظی، براساس وجود چند رکن درهرطرف حسن تعلیل، به سه حالت پدیدار میگردند که البتّه هریک از اینحالات، ارزش بلاغی و هنری متفاوتی دارند. ازسوی دیگر، این پژوهش آشکار میسازد که برخلاف نظر علمای بلاغت، حُسن تعلیل، پیوندی خاص با علم معانی دارد؛ زیرا ساخت آن بر مبنای جملات«پرسشی وخبری» است و هدف گوینده،«معانی ثانوی»نهفته در آنجملات است. همچنین در اینپژوهش به مهمترین اهداف بهکارگیری حسن تعلیل با ذکر شواهد پرداختهایم که شامل کارکردهایی چون«مدح، توصیف، صحنه آرایی، حسن تعلیل برایحسن طلب و...»است. در بخش پایانی نیز به پیوند حسن تعلیل با دیگرآرایههای بلاغی اشاره و تأکیدشده که اینآرایه بدون حضور عناصر بلاغی دیگر، موجودیّت ندارد و در واقع، کاربرد این آرایهها درقالب جملات پرسشی و خبری، به شکلگیری حسن تعلیل میانجامد.
Etiology has been elaborately considered by the rhetoric scholars as one of the novel abstract figures and most them of have cited only a short definition and some instances about this subject. In this paper, we have tried to provide, along with the analysis and critique of the mentioned definitions and reference to some of their defects, two new divisions based upon which this artistic capacity includes "two fundamental principles" and " one non- fundamental principle." These principles might take "four different modes" in abstract dividing. In one side, etiology appears in three forms in verbal division due to existence of several principles in each side; although each form shows different degrees of rhetoric and artistic value. In other side, this paper reveals that etiology is more connected with semantic field, despite the ideas of rhetoric scholars, since the construction is based upon " interrogative and statement" sentences and the purpose of speaker is the " secondary meaning" beyond it. Also, this paper refers to the most significant goals of using etiology and provides evidences including usages such as “eulogy, description, etiology for beauty of demand, so on”. The final part, also, refers the connection of etiology to other rhetoric figures and emphasizes this won't exist without other rhetoric figures. In fact, using the figures in form of interrogative and declarative sentences leads to formation of etiology.
ملخص الجهاز:
پيشينۀ پژوهش تا آنجا که نويسندگان مقاله يافته اند، اغلب پژوهش هاي انجام شده در ايـن زمينـه آرايـۀ مذکور را در اثر ادبي خاصي بررسي کرده اند؛ مانند «صور حسن تعليل در شعر حـافظ » از قدرت قاسميپور و پروين گليزاده (١٣٩٥)، «بهره گيـري نظـام الـدين اسـترآبادي از حسن تعليل در تصويرسازي با عناصـر فلکـي» از مهـدي حمـزه پـور سـويني (١٣٩٢)، «بررسي حسن تعليل و کارکردهاي ادبي و هنري آن در غزليـات کمـال خجنـدي» اثـر رامين صادقينژاد و رقيه هاديپور (١٣٩٦)، «بررسـي دو آرايـۀ ادبـي موازنـه و حسـن تعليل در اشعار مسعود سعد» از محمدرضا قاري (١٣٨٨)، «شـيوه هـاي کـاربرد حسـن تعليل در قصايد انوري» نوشتۀ زهرا غريب حسـيني و محمدصـادق بصـيري (١٣٨٧) و «نقش حسن تعليل در ساختار مضمون هاي گريز به ستايش » از رضا خبازها (١٣٩٢)، و همچنين کتاب من جماليات المعني حسن التعليل از عيدمحمد شبايک (بيتا)، اثري بـه نثر معاصر عربي که در آن تاريخچه و مباحث تحليلي اين آرايـه در چهـار فصـل بيـان شده است .
واژه نامۀ هنر شاعري (ميرصادقي، ١٣٧٣: ٩٤)، فنون بلاغت و صناعات ادبـي (همـايي، ١٣٨٩: ١٧٠)، فنـون ادبـي (احمــدنژاد، ١٣٧٢: ١٣٧)، بــديع (بهــزادي، ١٣٧٥: ٨٢)، بــديع از ديــدگاه زيبــاييشناســي (وحيديان کاميار، ١٣٧٩: ١٤٦)، زيـور سـخن در بـديع فارسـي (صـادقيان ، ١٣٨٨: ٩٧ــ٩٨)، زيباييشناسي سخن پارسي که برابر فارسي «بهانگي نيک » را براي حسـن تعليـل آورده (کزازي، ١٣٨٩: ١٦٣) و هنر سخن سرايي که معادل «دليل آفريني» را براي اين آرايه ذکر نموده (راستگو، ١٣٧٦: ٣٨٢ـ٣٨٣) و برابر مناسبي نيست (زيرا در بلاغت ، چندين آرايه وجود دارد که ميتوان اين نام را بر آن ها نهاد؛ مانند مـذهب کلامـي، مـذهب فقهـي و دليل عکس ، همه دليل آفريني محسوب ميشوند و از اين نظـر بـا حسـن تعليـل يکـي هستند.