ملخص الجهاز:
"ایامی چند نگذشت که نقاشیهای من، با توجه به سن و سال نوجوانی،مایهء تحسین این و آن و به خصوص معلمهای مدرسه قرار گرفت در مقدمه کتابی که از آثار نقاشیهایم به چاپ رساندهام،بیآنکه قصد (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) خودستایی داشته باشم،بر این مهم پا فشردهام که به جای تحسین و تشویق،یکصدا،معلمهای مدرسه این نقاشیها را کار من نمیدانستد و به خیال آنکه من قصد فریب آنان را دارم،مرا مورد مواخذه هم قرار میدادند!این ناباوریها،به جای آنکه در من ایجاد سرخوردگی و یأس نماید،عزم مرا در ادامهء راهی که در پیش داشتم،جزمتر میکرد.
خلاف این رضایت و قبول،شما اشارتی دارید در مقدمهء کتابتان به نوعی بیگاری کشیدن و سختیهای کار در انجام کارهای گرافیکی؛آنهم در آن ایام که نه عکس رنگی رایج است و نه امور تفکیک رنگها به شیوه و راه رسم امروزی؛تا آنجا که احساس میشود شما بیشتر از آنکه دل آسوده و دل خشنود به آزمودن ذوق و مهارت خود مشغول بوده باشید،اسیر امور فنی چاپ و گرفتاریهای ناشی از کمبود امکانات در ارایهء یک کار ذوقی و هنری بودهاید.
قصدم مقایسه خودم با بزرگان هنر این سرزمین نیست،اما گاهی در مروری که در کارنامهء هنری نقاشان صاحب نام ایران داشتهام،به خوبی مشاهده کرده و دریافتهام که هر کدام با توجه به موقعیت زمانهء خودشان،نقشهای دلخواهشان را کشیدهاند؛یعنی یک نقاش و مثلا هنرمند گرانقدری همانند رضا عباسی-که شاهد چاپ مقالهای دربارهء وی،با عنوان زیبای«رضا عباسی؛ آبروی هنر صفوی»در فصلنامهء هنر نیز بودهایم،دست به قلم که برده است،نقاشی که کشیده است،مینیاتور که کار کرده است،دقیقا میشود دریافت که چندان نگاهی هم به کمال الدین بهزاد نداشته است."