خلاصة:
مطالعه، ارزیابی و جهت گیریهای بخش آموزش عالی در چهار برنامه پنجساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (88-1368) با چالشهای متعددی از جمله تداوم برنامهها و شیوههای سنتی آموزش، عدم انطباق محتوای درسی رشتههای مختلف آموزشی با نیازهای جامعه روبرو بوده است [10] و برنامههای در حال اجرای آموزش عالی با وضعیت مطلوب فاصله بسیار دارد و باید اصلاحاتی در ساختار محتوای دوره، نوع درس، حجم مطالب و زمان پیش بینی شده با توجه به اصول اعتبار، تعادل، تلفیق و وحدت انجام شود تا آموزش عالی در موقعیت و جایگاه مناسب نظری و عملی قرار گیرد [5]. به همین منظور در این تحقیق به بررسی و تعیین دیدگاههای دانشجویان، اساتید دانشگاه و شاغلین در حرفه نسبت به اولویت گرایشهای تخصصی حسابداری، محتوای دروس تخصصی، میزان واحدهای دروس تخصصی مقاطع تحصیلی و موثرترین روش تدریس حسابداری به منظور تدوین چارچوبی برای برنامه ریزی رشته تحصیلی حسابداری در مقاطع کارشناسی و تحصیلات تکمیلی پرداخته شده است.
در این تحقیق پیمایشی – توصیفی از طریق استنتاج قیاسی برای تنظیم 5 فرضیه و از طریق فرایند استقرایی جهت آزمون فرضیهها استفاده شده و برای تجزیه و تحلیل اختلاف ناشی از دیدگاههای طیف تئوری و عمل از آزمون آنالیز واریانس با استفاده از رویکرد فازی و بمنظور تبیین مدل برنامه ریزی درسی در رشته حسابداری از تحلیل عاملی با کمک از دادههای فازی استفاده گردیده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان میدهد که بین دیدگاهها طیف جامعه آماری نسبت به پنج مولفه تحقیق، تفاوت معنی داری وجود دارد و نتایج حاصل از تحلیل عاملی دادهها بیانگر این است که اساتید دانشگاه گرایش حسابداری مالی، دانشجویان دکتری گرایش حسابداری مدیریت و شاغلین در حرفه گرایش حسابرسی را اولین اولویت در راستای تامین نیازها جامعه مالی ایران دانسته و در مورد موضوعات جدید حسابداری اساتید دانشگاه و دانشجویان دکتری درس حسابداری مدیریت پیشرفته را اولویت اول قرار داده، اما مدیران شاغل در حرفه درس تهیه گزارشهای مالی و یادداشتهای توضیحی را اولین اولویت دانستهاند.