خلاصة:
پیشینه بحث از ادله ولایت فقیه به عصر غیبت صغری و عصر شیخ مفید بازمیگردد. براساس ولایت فقیه، تصدى امور مسلمانان در عصر غیبت برعهده فقیه عادل است و از دیدگاه امام و رهبری، دلیل حسبه، یکی از راههای اثبات ولایت فقیه شمرده میشود. این مقاله با بررسی مقایسهای میان نظریه امام خمینی و رهبر معظم انقلاب اسلامی، میخواهد نزدیکی دیدگاههای آن دو را در اثبات ولایت فقیه براساس حسبه به اثبات برساند. روش ما در نگارش این مقاله، عقلی ـ تحلیلی است و با توجه به اینکه دلیل حسبه، از نوع برهان انّی است، به تحلیل این دلیل با تأکید بر آرای امام و رهبری میپردازیم. یافته مقاله حاضر آن است که نظریه حسبه، یکی از دلیلهای روشن برپایی حکومت اسلامی است و اصیلترین مصداق امور حسبیه، استقرار نظام عادلانه سیاسی مبتنی بر قوانین الهی به رهبری فقیه عادل جامع شرایط است. ازاینرو، پیشفرض نظریه حسبه مانند بسیاری از احکام سیاسی و اجتماعی اسلام، وجود و عینیت حکومت و نظام سیاسی است.
یرجع تاریخ دراسة أدلة ولایة الفقیه إلی عصر الغیبة الصغری و عصر الشیخ المفید. و بنائا علی هذه النظریة یتولی الفقیه العادل أمور المسلمین؛ و عند الإمام الخمینی و السید الخامنئی یعتبر دلیل الحسبة إحدی طرق إثبات ولایة الفقیه. تحاول هذه المقالة مقارنة رأیی الإمام الخمینی و قائد الثورة الإسلامیة و عرض المشابهة بینهما فی استخدام الحسبة فی إثبات ولایة الفقیه. منهج المقالة عقلی-تحلیلی و نظرا إلی کون دلیل الحسبة من نوع البرهان الإنی، نقوم بتحلیله علی أساس رأیی الإمام الخمینی و قائد الثورة. و نتیجة المقالة أن دلیل الحسبة من أظهر الدلائل لإقامة الحکومة الإسلامیة و من أهم المصادیق للأمور الحسبیة استقرار نظام سیاسی عادل مبتن علی القوانین الإلهیة بقیادة فقیه عادل جامع للشروط. علی هذا الأساس نظریة الحسبة مفروض فیها وجود الحکومة و نظام سیاسی؛ و هکذا الکثیر من أحکام الإسلام السیاسیة و الاجتماعیة.
The background of the proofs of faqih guardianship turns lies in the period of minor absence and the age of Sheikh Mofid. On the principle of faqih guardianship, during the Imam`s absence the administration of Muslim affairs is just faqih`s duty and, as viewed by the late Imam Khomeini and the supreme leadr, hesbeh is a proof for the principle. Comparing the two leaders views on in the field, the article has intended to prove the proofs` closeness for supporting the principle. The method of study is ratio-analytical and, regarding the inni quality of the proof of hisbah, the leaders` views have been studied. As concluded in the article, the theory of hesbeh is among the clear proofs for establishing Islamic government and the most essential case of hisbah consist of establishing a just political system on the basis of Divine laws with the leadership of a just faqih with all religiously determined conditions. Such being the case, the establishment of Islamic system of political government would be the necessary ground for the theory of hisbah like all other Islamic social and political rules.
ملخص الجهاز:
يافته مقاله حاضـر آن است که نظريه حسبه ، يکي از دليل هاي روشن برپايي حکومت اسلامي اسـت و اصيل ترين مصداق امور حسبيه ، استقرار نظام عادلانه سياسـي مبتنـي بـر قـوانين الهي به رهبري فقيه عادل جامع شرايط است .
اما پرسش اساسي آن است که : آيا نظريه حسـبه بـا هـر دو تقريـر و قرائتش ميتواند مبناي فقهي براي تعيين شکل حکومت اسلامي تلقـي شـود کـه مديريت آن در دست فقيه جامع الشرايط است ؟ امام خميني ازجمله فقهايي است که نظام سياسي و تشکيل حکومت اسـلامي را از بارزترين مصاديق حسبه ميداند و معتقد است اگر کسي ادله ولايت فقيه را مخدوش بداند و تصرف فقيه را در امور حسبه از باب قدر متيقن بپذيرد، در اين صورت هم حکومت بايد با اذن فقيه باشد.
بنابراين ، با وجود فقيه عادل ، سرپرستي امور حسبيه برعهده اوسـت و او بـر ايـن مسائل ولايت دارد و براي اثبات اين ديدگاه ، به دليل نقلي نيازي نيست ، بلکه بـا تئوري اداره امور حسبي نيز قابل اثبات است .
بنابراين ، در عصر غيبت فقيه جامع الشرايط بـر همه شئون ولايي پيامبران و امامان ، جز آنچه شأن اختصاصـي آنهاسـت ، ولايـت دارد و براين اساس ، امور حسبيه نيز براساس حکمت الهي تحت تدبير ولـي فقيـه عادل در جامعه اسلامي است .
ازاين رو، براساس برهان و قاعده عقلي حفظ نظام ، در عصر غيبت ، فقيـه جامع الشرايط پاسدار احکام و حدود الهي است و نظـام مسـلمانان را راهبـري و تدبير ميکند و براين اساس ، امور حسبيه نيز براساس برهـان حفـظ نظـام ، تحـت تدبير ولي فقيه عادل در جامعه اسلامي است .