خلاصة:
تفاوت دیدگاه ناقدان ادبی در مورد خاستگاه، هدف و منطق شعر، نظرات مختلفی را درمورد خطای شاعران به وجود آورده است. ابو هلال درکتاب الصناعتین خطاهای شاعران را فراتر از گستره نحو، وزن و قافیه بررسی کرده است. وی هرچنددراین کتاب به لزوم تفاوت زبان شعرو زبان معمولی اشاره کرده است امادرنقدابیات؛ با نگاهی مبتنی بر نقد منطقی، حرکت شاعر را به قواعد عقلانی وقانونهای وضعی وتنگناهای لفظی محدود ساخته است و هیچ گونه خطایی را برای شاعران متاخر جایز ندانسته است. وی با چنین دیدگاهی با ذکر شواهدی از خطای شاعران تازیانه انتقادخودرابرپیکر ابیات. آنان فروآورده است انواع خطاهایی را که وی در «الصناعتین» مطرح ساخته در عنوانهای اصلی و فرعی عنوانبندی وشرح نمودیم تا از سویی مطالب پراکنده ساختاری شکل گرفته یابد و بیانگر نگاه کلی ابو هلال به موضوع باشد واز سوی دیگر این تقسیمبندی و شرح بتواند راهنمایی عملی برای نقد شعر از زوایای گوناگون گردد. این نوشتارخطاهای شعری را ازنظرابوهلال درشش عنوان اصلی: خطای عرضی، خطای منطقی، خطا دروصف وتشبیه، مخالفت باعرف، خطای واژگانی ومعنای مکشوف، تقسیم نموده است ودرهرعنوان اصلی، عنوانهایی فرعی را با ذکرابیات موردنظر ابوهلال مطرح ساخته وبه شرح خطای ابیات ازنظرابوهلال ودرمواردی به نقدنظراوپرداخته است
ملخص الجهاز:
ابونــواس نيــز در ايــن بيــت بــراي «نــار» کــه واژه اي مؤنــث است ،ضمير مذکر به کار برده و گفته است : «في حجره »؛ سيبويه نيز با تکيه بر آمـوزٔە اصلي ارسطو در اين مورد يعني توجه به هدف شعر، ضـرورت هاي شـعري را پذيرفتـه و آن ها را در شمار خطا نياورده است و البته تأکيـد کـرده کـه ضـرورت شـعري بـا تحقـق هدف شعر و استواري و نيکويي کلام رواست و اگر کلام به واسطۀ تصرفات شـاعر بـه اين اهداف دست نيابد جايز نخواهد بود (همان ).
براي پاسخ به اين پرسش که ديدگاه ابوهلال در مورد خطاهاي شعري در مواضع عقلاني و عرفي چيست و خاستگاه آن کدام يک از انواع نقد شعر اسـت ، مـتن الصناعتين ابوهلال عسکري را چندين بار مطالعه کرديم و سپس خطاهاي شاعران را که ابو هـلال براسـاس ديـدگاه عقلانـي خـود بـا شـواهد شـعري مطـرح کـرده اسـت ، گردآوري و در مرحلۀ بعد در عنوان هاي اصلي و فرعي تقسـيم کـرديم ؛ سـپس خطـاي بيت را ازنظر ابوهلال شـرح و ديـدگاه وي را در ذيـل هـر عنـوان تحليـل کـرديم .
هـدف شـاعر از آوردن ايـن سـخن محـال ممتنـع ، بيـان شـدت ارادت و دلبسـتگي اسـت به گونه اي که رشتۀ جان خود را به جان دوست بسته ميداند؛ اما ابوهلال در نقد اين شـعر، تأکيد ارسطو را بر اين نکته ناديده گرفته که گاهي بيان محال ممتنع ، ابـزاري بـراي تحقـق هدف شعر است و بيت را از ديدگاه منطق معمول و استدلال عقلاني موردانتقـاد قـرارداده و گفته : «اين سخن شاعر شبيه است به آنکه بگوييم هرگـاه زيـد داخـل خانـه شـود، عمـرو پيش از او داخل ميگردد و اين محال ممتنع است »(ابوهلال ، ۱۳۷۲: ۱۸۴).