خلاصة:
پژوهش حاضر به هدف بررسی «حرمت اذلال نفس» به مثابه یک قاعده فقهی و واکاوی دلالتهای تربیتی آن نگاشته شده است. مطالعات نشان میدهد که با وجود جایگاه ویژه قواعد فقهی در تفریع و تطبیق احکام؛ هنوز قواعدی هستند که استخراج و اصطیاد نشده و یا در میان فقها به عنوان یک قاعده فقهی شهرت نیافتهاند. یکی از این موارد «حرمت اذلال نفس» است. این پژوهش به روش اسنادی – کتابخانهای و به صورت توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است. یافتهها نشان میدهد که حرمت اذلال نفس، هم تحت عنوان یک قاعده فقهی در حوزه فقه فردی و حاکمیتی قرار میگیرد و هم به عنوان یک اصل تربیتی پیشگیرانه در دو بعد فردی و اجتماعی مطرح میشود. دلالتهای تربیتی مستنتج از این امر عبارتند از: ضرورت سازواری متربیان با فطرت انسانی، اصل تربیتی خوداجتنابی در برابر رذایل اخلاقی، اصل حریت و آزادگی، اصل عزت اجتماعی و حفظ اقتدار ملی است.