خلاصة:
یکی از روشهای تفسیر قرآن، روش عرفانی آیات است. امام خمینی در آثار
خود نشان دادهاند که به این روش در تفسیر قرآن اهتمام دارند. ایشان در تفسیر
قرآن سعی دارند، از آیات قرآن، نکات و لطایفی عرفانی برکشند. در این مقاله
تلاش میشود با به دست دادن تعریف روشنی از این روش با تکیه بر بیانات ایشان
و تبیین تمایز آن از تفسیر به رأی و نیز ذکر مواردی از تفسیر عرفانی وی درباره
سوره حمد زوایای پنهان روش تفسیر عرفانی آشکار ساخته شود.
ملخص الجهاز:
وی معتقد بود که در قرآن نکات عرفانی و رمزی، فراوان است و فهم آن برای همگان میسر نیست و در این خصوص میگوید: قرآن و حدیث نیز قانونهای علمی را که توده آوردهاند، طوری بیان کردند که مردم میفهمند؛ لکن علوم قرآن و حدیث را همهکس نمیتواند بفهد و برای همهکس نیامدهاست؛ بلکه بعضی از آنها رمز است، بین گوینده و یک دسته خاصی...
(همو، جلوههای رحمانی، ص24) حضرت امام در شرح حدیث عقل و جهل به همین نکته اشاره مینماید و معتقد است که قرآن مملو از نکات عرفانی است؛ منتها برای اهلش قابل درک است و هرکسی به اندازه فهمش از آن بهره میبرد و میفرماید: گاهی با نصف سطر، برهانی را که حکما با چندین مقدمات باید بیان کنند، به صورت غیر شبیه به برهان میفرماید، مثل قوله تعالیلَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللّهَُ لَفَسَدَتَا(انبیاء، آیه 22) (1) و قوله تعالی إِذا لَذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلاَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ(مؤمنون، آیه 91) (2) که برهان دقیق بر توحید است و هر یک از این دو محتاج به چندین صفحه بیان است که پیش اهلش واضح است و غیر اهلش را نیز حق تصّرف در آن نیست، گرچه چون کلام جامع است، به اندازه فهمش هرکس از آن ادراکی میکند و مانند أَلاَ یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ(ملک، آیه 14) (3) و وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ(حدید، آیه 4) (4) و...