خلاصة:
دریای خزر پس از فروپاشی شوروی، بهدلیل رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به محیطی تنشزا و بیثبات تبدیل گردید که حرکت منطقه به سمت نظامیشدن را در پی داشته است. از آنجا که هر نوع فعل و انفعال سیاسی و نظامی در این دریا برای امنیت ملی ج. ا. ایران بسیار مهم و حیاتی میباشد، مقاله حاضر با تکیه بر منابع کتابخانهای و توزیع پرسشنامه بین 55 نفر از نخبگان در طیف لیکرت، بهدنبال شناسایی عوامل تنشزای موثر بر روند نظامیشدن دریای خزر و تاثیر آن بر امنیت ملی ج. ا. ایران میباشد. یافتههای تحقیق با بررسی نقش سه عامل «انرژی خزر، تلاش آمریکا برای انزوای ایران در منطقه و اختلاف کشورها بر سر رژیم حقوقی دریای خزر» به این نتیجه رسیده است که هر یک از این عوامل با ایفای نقش در نظامیشدن خزر، موجب تهدید امنیت ملی ج. ا. ایران در این پهنه آبی گردیدهاند.
Caspian Sea, after soviet collapse became to tense and volatile environment, due to competing regional and international powers, that led to spread the process of militarization in the region. Since every kind of political and military interaction in this region is crucial for national security of I.R.Iran, this article based on library method and we distributed questionnaire among 55 persons of elites with using likert. The purpose of this research is to identify stressors affecting of this militarization process on I.R.Iran’s national security. Findings of research, by examining the four factors such as, “Caspian energy, differences between Russia and the west, US efforts to isolate Iran in the region and between countries in the Caspian sea about the legal regime”, show this conclusion that each of these factors play own role in militarization of this region and led to some threats for I.R.Iran national security.
ملخص الجهاز:
يافته هاي تحقيق با بررسي نقش سه عامل «انرژي خزر، تلاش آمريکا براي انزواي ايران در منطقه و اختلاف کشورها بر سـر رژيم حقوقي درياي خزر» به اين نتيجه رسيده است که هر يک از اين عوامـل بـا ايفاي نقش در نظاميشدن خزر، موجب تهديد امنيت ملي ج .
فرضيۀ تحقيق اهميت ژئواکونوميکي و ژئوپليتيکي درياي خزر براي قدرت هـاي منطقـه اي و فرامنطقه اي، موجب افزايش تنش هاي ناشي از رقابت آنها در منطقه و نظاميشدن اين دريا گرديده که امنيـت ملـي جمهـوري اسـلامي ايـران را بـا چـالش مواجـه ميسازد.
در نظريـۀ کمـپ ، دريـاي خزر يکي از دو منطقۀ راهبردي مهم است کـه ذخـاير عظـيم انـرژي دارد (احمـديپـور و ديگران ، ١٣٩٣: ٨)، پس وجود اين ذخاير در کشورهاي حاشيۀ خزر موجب قرار گرفتن آنها در بيضي راهبردي انرژي شده است که به هارتلند جديد معروف ميباشد که بر اهميـت ژئوپليتيکي اين حوزه ميافزايد و به ايـن ترتيـب کشـورهاي قدرتمنـد جهـان همچـون آمريکا و اتحاديۀ اروپا و همچنين چين را براي دستيابي بـه ايـن منـابع بـه سـمت ايـن منطقه ميکشاند.
نقش ذخاير انرژي درياي خزر در ايجاد تنش در اين منطقه با فروپاشي شوروي و شکل گيـري سـه کشـور قزاقسـتان ، ترکمنسـتان و جمهـوري آذربايجان در سواحل درياي خزر به همراه جمهوري اسـلامي ايـران و روسـيه ، محـيط نويني از لحاظ نظامي و امنيتي در منطقـه ايجـاد شـد کـه بيشـتر صـحنۀ محاسـبه هـاي اقتصادي و سياسي در راستاي واپايش (کنترل ) منابع انرژي بـود (تـديني، ١٣٨٩: ٢٨).