خلاصة:
اگر بخشی از ادبیات پایداری را اعتراض به طبقة حاکم بدانیم، بدون شک پابرهنگان و فرودستان در این راه پیشتازند. با بررسی متون ادبی، یک چیز به نحو چشمگیری خودنمایی میکند و آن افزون بر جسارت و شهامت این گروه، شیوة اعتراضات است. در مقالة پیش رو هدف این بود تا با دقت بیشتری به اعتراضاتِ مطرح شده در متون ادبی قرون چهارم تا پایان قرن هفتم هجری پرداخته و ویژگی مشترک این انتقادات سیاسی شناختهشود. با مطالعة اشعار و متون منثور، رگههای مشترکی در بیشتر آثار دیدهشد و نتیجة بررسیها نشان داد شیوة اعتراضی پیرزنان، خارکنان، درویشان، زهاد و حتی دیوانگان بر گفتوگو و مناظره استوار است، و البته مناظراتی در دو کفة نابرابر، که یک طرف آن معمولاً پادشاهی است مقتدر و طرف دیگر بیوهزن یا درویشی یکلا قبا است. این مناظرات که عموماً از جانب پادشاه و با قصد تحقیرآغازشده، به دست طرف دوم که ابتدا خود را بیاعتنا نشان داده، پیگرفته میشود و به شیوة شگفتانگیزی به نفع او پایان میگیرد. علت فرادستی این فرودستانِ حاضر جواب، فصاحت و بلاغتیست که از آن برخوردارند و سخن آنها عمدتاً به زیورهای لفظی و معنوی آراستهاست. در ادامه نمونههایی از این مناظرات به دست دادهایم.
If we consider part of resistance literature as a protest to the ruling class, undoubtedly poor and needy people are the most prominent in this respect. By examining literary texts, one thing which is strikingly prominent is the way of protesting, in addition to the courage and dignity of this group. The purpose of this article is to look more closely at the objections raised in the literary texts of the fourth century until the end of the seventh century and a common feature of these political criticisms. By studying poetry and prose texts, common features were seen in most of the works, and the results of the surveys showed that the objecting method of old women, farmers, dervishes, ascetics, and even crazy people, is based on dialogue and debate, of course, an unequal debate that on one side of this is usually a powerful kingdom, and the other is a widow or a dervish one. These debates, which are generally pursued by the king and start with the intention of humiliating is followed up by the second party, who first shows himself unwitting, and are ended in a marvelous way in his favor. The reason for the superiority of these eloquent poor people is having eloquence and rhetoric in their speech, and their words are mostly adorned with verbal and spiritual ornaments. Here are some examples of these debates.
ملخص الجهاز:
در ادامه به تعدادي از مهمترين آنها اشاره ميشود که يا تعاريف کلي مدنظرشان بودهاست يا اين سير را در متون کهن ادبي دنبالکردهاند: -»ناصر خسرو و ادب اعتراض« نام مقاله اي است که علي محمد پشتدار در سال١٣٧٠ به چاپ رساند.
در مقالة حاضر سعي بر اين بودهاست تا ظرافتها و حاضر جوابيها در بيان اعتراضات سياسي مورد توجه قرار بگيرد تا مشخص شود زبان اعتراض ميتواند به انواع آرايههاي ادبي آراسته باشد و در عين حال، همچون زهري بر جان مخاطب جائر نفوذ کند؛ بنابر اين ، تأکيد ويژة نويسنده در اين مقاله، مناظرات، بداههگويي و حاضرجوابي کساني است که اگرچه موقعيت اجتماعي مناسب و سواد کافي ندارند، از حکمت و خرد خاصي در سرکوب حاکمان برخوردارند.
٢-٤- استفهام انکاري گاهي مناظرات بر پرسش و استنطاق استوارند و البته گاهي هم استفهامها از نوع انکاري است: وقتي خوشهچيني لقمة »محمود غزنوي«، را که بارها در طول پادشاهي خود براي مسلمان کردن مردم »هندوستان« به اين کشور تاخته و لقب غازي اسلم گرفته است، حرام ميداند، جسورانه براي توضيح سخن خود از او ميپرسد: اين همه باغ و ملک و کاروبار تو حاصل نخريسي مادرت است؟ يا بذر کاشتن پدرت؟ او با بلغت بي نظير خود در چند جمله، تصاحب و چپاول سلطان غازي را پيش چشمانش ميآورد: روز و شــب از مــال درويشــان خــوري روزي از خـــــون دل ايشـــــان خـــــوري مـــيســـتاني گـــاه از ده گـــه ز شـــهر زر بــه زخــم چــوب از مــردم بــه قهــر عـــالمي بـــر هـــم نهـــي وزر و وبـــال گـويي ايـن مـال مـن اسـت، آنگـه حـلل )عطار، ١٣٨٦ :٢٥٣( »عطار« در مصيبتنامه هم از اين دست مناظرات دارد.