خلاصة:
دنیای امروز در حال پیشرفت است و نقش مدیریت در زندگی بشر بسیار مهم است. اگر جامعه به درستی مدیریت شود میتوان
از تمامی ظرفیتها و امکانات موجود در آن جامعهء برای دستیابی به اهداف مورد نظر بهره برد. مدیریت انسان و رهبری
جامعه انسانیء مهمترین و در عین حال پیچیدهترین فرآیند فعالیت اجتماعی انسان است و شناخت اسلوب رفتاری و عملی
پیامبران الهی». میتواند کارگشای مردم در انتخاب صحیح کارگزاران خود و راهگشای مدیران اجرایی در حکومتها و
مسئولیتها باشد. برقراری حکومت الهی و مدیریت صحیح جوامع, از اهداف مهم پیامبران الهی بوده است؛ آنان در این
مسیرتلاشهای بسیاری مبذول داشتند و هرگاه زمینه و موقعیت را برای چنین عمل ارزشمند و حیاتی مناسب میدیدند. ء در
انجام آن تردیدی به خود راه نمیدادند. در قرآن کریم شیوهی حکومتداری و مدیریت برخی از پیامبران الهی شرح داده شده
است. پیامبرانی که در شرایط زمانی» حکومتهای خاصی داشتند و به شکل کامل و درست و با توجه به مناسبات فرهنگی و
اجتماعی عصر خودء جامعه را به بهترین شکل مدیریت نمودند و در خصوص بحث مدیریت فرهنگی میتوان از همین مدیریت
مبتنی بر تعالیم اسلام و قرآن بهره گفت. یکی از پیامبرانی که میتوان از شیوة مدیریتش بهره برد حضرت یوسف (ع) است؛
چراکه در یک برهه از زمان» وزارت سرزمین مصر و مدیریت آن بخشی از رسالت او بوده است؛ عملکرد این پیامبر الهی می-
تواند الگویی موفق برای یک کارگزار حکومتی و یا یک مدیر در اجتماع باشد. هدف از نگارش چنین مقالهای» بررسی شیوهی
مدیریتی حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم و تبیین اصول نهفته در قرآن کریم در رابطه با مدیریت فرهنگی است که در واقع
بهره وری از قرآن در جهت وصول به دانش قرآن بنیان را دنبال میکند. از جمله اصولی که از سیره ی حضرت یوسف (ع)
زمینه مدیریت فرهنگی ,در این مقاله به آن اشاره و تبیین شده است میتوان به اصلهای «مسئولیت پذیری»» «تعهد و
تخصص در انجام کار»» «خلاقیت» «تغافل»»«قانون مداری» و اصل «بخشش وگذشت» اشاره نمود.
ملخص الجهاز:
اصل مسئولیت پذیری « قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ » (یوسف : 55) (یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!» از اصول مهمی که باید در عرصه ی کارهای مدیریتی و به ویژه مدیریت فرهنگی مورد توجه قرار گیرد اصل مسئولیت پذیری و همچنین اصل تخصص و مهارت در انجام کار است که هر دو اصل را می توان از آیه 55 سوره یوسف (علیه السلام) برداشت و تبیین نمود.
( قرشى بنابى، 1371، ص32 -155) بي ترديد، اصل تعهد و تخصص در رشد كمّي و كيفي كار مؤثر است؛ زيرا انسان متعهّد و متعهد، در حوزهي مسئوليت شغلي خود، از انضباط و وجدان كاري مناسب برخوردار است و خداي سبحان چنين انساني را دوست دارد: « إنّ الله عزّ وجلّ يحبّ المحترف الأمين » (كلینی،1372، ج5 ،ص113) و از كسي كه بدون داشتن دو بال تخصّص و تعهّد، خود را براي تصدّي شغلي پيشنهاد مي دهدْ بيزار است؛ چنان كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « فمن دعى النّاس إلي نفسه و فيهم من هو أعلم منه لم ينظر الله إليه يوم القيامة »؛ «كسي كه مردم را به خويش فرا خواند، در صورتي كه ميان آنان شخصي باشد كه از تخصّص بيشتري برخوردار است، خدا در قيامت به او نمي نگرد؛ يعني نظر عنايي و نگاه تشريفي خداوند در معاد، بهرهي او نمي شود.