خلاصة:
این مقاله شرحی است بر کلام امام محمدباقر علیه السلام در اوصاف مومنان. یکی از صفات شیعیان واقعی نزد امام باقر علیه السلام آن است که از ستایش و مدح دیگران شاد نمیشوند. هرچند انسان به طور طبیعی دوست دارد از او به نیکی یاد شود و زشتیهایش پنهان بماند. اما در روایت هم آمده که اجازه ندهید چاپلوسان، فرصت تعریف و تمجید از شما را بیابند؛ زیرا صرفنظر از دلایل تعبدی، قوام زندگی انسان به روابط اجتماعی است و اگر کسی بخواهد در انزوا زندگی کند و به دیدگاه مردم درباره خود اهمیت ندهد، پیشرفتی برای او حاصل نمیشود. افزون بر این، اگر عیوب انسان آشکار شود و مردم از کاستیها و عیوب یکدیگر باخبر باشند، زندگی اجتماعی مختل شده، اعتماد افراد نسبت به هم سلب میشود. به همین دلیل، خدای متعال ستارالعیوب است. در پایان این مقال نیز راهکارهایی حضرت استاد برشمردهاند که انسان از مدح دیگران خوشحال نشود.
This paper is a commentary on the advices of Imam Mohammad Baqir (PBUH) regarding the characteristics of the real Shiites. On this account, the forth sign of real Shi‟a is avoiding pride when praising. Although, man naturally wants his goodness to be revealed and his errors to be hidden. It is narrated in this narration that do not let the flatterers to find an opportunity to praise you. Of course, it is clear that human life is based on social relations and man cannot ignore people‟s opinions. Moreover, if human defects are revealed, human social life will be disrupted and people‟s trust in each other will be lost. For this reason, God Almighty covers errors. This article provides solutions to avoid the aforementioned vice.
ملخص الجهاز:
اکنون آیا باید کاری کند که مردم از او تعریف و تمجید کنند و از کارهایی که نکوهش مردم را به دنبال دارد خودداری کند؟ آیا باید سعی کند مردم خوبیهایش را بشناسند و عیوبش بر آنها پوشیده بماند؟ یا، باید به واكنش مردمْ بیاعتنا باشد؟ پرهيز از خوشحالی افراطی در مواجهه با ستايش ديگران انسان دوست دارد از او به نیکی یاد شود و عیبها و زشتیهایش پنهان بماند و چهبسا یکی از دعاهایش نیز همین باشد که مردم از عیبهای او آگاه نشوند؛ اما در روایات آمده که انسان نباید خودنمایی کند و کارهای نيکش را برای مردم آشکار کند؛ زيرا در موقعیت ریا قرار میگیرد (كليني، 1329ق، ج 3، ص 584، ح 2282).
مکاتب الهی همة خوبیها و کمالات را به خداوند متعال نسبت ميدهند و ملاک خوبی انسان بندگی خداست؛ بنابراین، انسان موحد و مؤمن هیچگاه در مقابل خداوند برای خودش اصالت قائل نمیشود و محبوبيت او نزد ديگران هم در پرتو دوستی خداست؛ يعني میداند اينکه مردم او را دوست دارند به اين دلیل است که شعاعي از صفات خوب خدا را در وجود او ميبينند؛ ازاینرو انسان مؤمن از خداوند میخواهد به او ایمان و کمالی عطا کند که مردم براساس فطرتشان او را دوست بدارند؛ اما هرگز نمیخواهد بهگونهاي باشد که مردم ـ صرفنظر از اینکه حس خدادوستي دارند یا خیر ـ او را دوست بدارند؛ زيرا این خودشيفتگي افراطی بهلحاظ اخلاق توحیدی نکوهيده است و انسان را به پستيهاي اخلاقی خطرناکی میکشاند.