خلاصة:
در عصر حاضر موضوع حقوق بشر از جمله موضوعات تأثیرگذار در عرصه بین المللی محسوب میگردد. به شکلی که در طول سالیان گذشته نظارهگر تحولات بین المللی و ایجاد چالشهایی ناشی از مسئله حقوق بشر بر حاکمیت و امنیت ملی کشورها بودهایم. آنچه مسلم است؛ فعالیت نهادهای بین المللی و در رأس آنها سازمان ملل متحد در حوزههای گوناگون از جمله حقوق بشر، حاکمیت دولتها را تأثیرپذیر از پیش ساخته است. بدین لحاظ به نظر میرسد که دیگر برداشتهای سنتی از مفهوم حاکمیت در دوره کنونی در حوزه حقوق بین الملل قابل پذیرش نیست. زیرا چنین برداشتهایی تحت تأثیر تحولات حقوق بین الملل اعتبار خود را از دست داده و شواهد موجود نشان میدهد که به مرور اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها دچار تعدیل گشته است. در این نوشتار به بررسی آثار وضعی ساز و کارهای حقوق بشری از زوایای مختلف بر حاکمیت و امنیت ملی کشورها پرداخته شده و ارتباط فیمابین حقوق بشر و امنیت ملی کشورها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
View on human right evolution and its effects on national sovereignty of countries Abstract In today's age, human right issue has been considered as effective issue in international arena so that we have observed international evolution and challenges resulting from human right issue on nationalsovereignty security of countries during past years. What is evident is activity of international institutions, especially United Nationsorganization,in different fields including human right has made sovereignty of governments more impressionable than before. So, it seems that other traditional perceptions of sovereignty concept are not acceptable in international law today. Because, such perceptions have lost their validity by international law evolutions and present evidences show that the principle of non-interfering in internal affairs of countries has been modified over time. This study has aimed to investigate conditional effects of human right on nationalsovereignty and security of countries. Also, relation between human right and national security of countries has been investigated and discussed.
ملخص الجهاز:
(ذاکريان، ١٣٩٣) مضافا اينکه اقبال عمومي جهانيان به موضوعات حقوق بشري و کسب اعتبار و مشروعيت حکومت ها در سايه حمايت و رعايت حقوق بشر روز به روز بر اهميت اين موضوع افزوده، به نحوي که در حال حاضر با گسترش و توسعه فناوري ارتباطات هرگونه نقض حقوق بشر ضمن آنکه مورد بازخواست و واکاوي مجامع بين المللي قرار مي گيرد، از جانب ديگر دولت ها، سازمانهاي مردم نهاد و حتي افراد حقيقي نيز مورد نقد و سئوال واقع مي شود.
(بديعي ازنداهي ، ١٣٩١: ١٥٥) با توجه به تعريف ارائه شده در خصوص حاکميت ملي ، جاي طرح اين سوال وجود دارد که آيا حقوق بشر بر اعمال حاکميت کشورها تأثيرگذار است ؟ براي پاسخ دادن به اين پرسش ، در ابتدا بايد گفت که از منظر حقوق بين الملل کلاسيک، حاکميت را مي توان «اقتدار عاليه يک دولت در اتخاذ و اجراي تصميمات» دانست .
در بند ٧ قطعنامه مزبور به مجمع عمومي سازمان ملل توصيه شده بود تا گزارش کميسيون تحقيق را براي بررسي و اتخاذ اقدام مناسب به شوراي امنيت تقديم نمايد، تا افراد مسئول در نقض حقوق بشر در کره شمالي بويژه در رابطه با وضعيت هايي که ممکن است به جنايت عليه بشريت منجر شود را از جمله از طريق بررسي ارجاع وضعيت به ديوان بين المللي کيفري (iCC)، بررسي محدوده تحريم هاي هدفمند موثر عليه افراد مسئول در کره شمالي ، در دستور کار خويش قرار دهد.