خلاصة:
در طول زندگی آدمی، بسیار پیش می آید که افراد بر سر دو راهی انتخاب و تصمیم گیری متحیّر می شوند. در این شرایط، با در نظر گرفتن بعضی اصول، یکی از آخرین راهکارهایی که ممکن است مورد استفاده قرار گیرد، قرعه است. "قرعه" یک قاعده فقهی است که غرض از آن گره گشایی و رفع تحیّر است. در این نوشتارضمن بررسی ابعاد روایی قرعه، به بررسی مفهوم "شانس" پرداخته شده و چگونگی ارتباط این دو مفهوم را بر اساس آموزه های اسلام مورد بررسی قرار دادیم. بر این اساس، اگر شانس و قرعه را در فرهنگاسلامی، معلول علت های ناشناخته بدانیم، از نظر دینی مورد پذیرش نخواهد بود. این در حالی است که اگر شانس و قرعه را به گونه ای مثبت و دارای مبنایی الهی تعبیر کنیم، از نظر دین مورد تایید می باشد، چرا که در قرآن و روایات نیز، قرعه در بعضی مسائل به کار گرفته شده است.
ملخص الجهاز:
این در حالی است که اگر شانس و قرعه را به گونهای مثبت و دارای مبنایی الهی تعبیر کنیم، از نظر دین مورد تأیید میباشد، چرا که در قرآن و روایات نیز، قرعه در بعضی مسائل به کار گرفته شده است.
از جمله این موارد عبارتند از: الف) موارد کاربرد قرعه کشی از دیدگاه روایات چیست؟ ب) آیا قرعه کشی همیشه انتخاب صحیح را معین میکند؟ ج) چگونه میتوان به نتایج قرعه اعتماد کرد؟ د) ارتباط قرعه با شانس چیست؟ ن)اگر غرض از قرعه، یافتن فرد خوششانس باشد، آیا در صورت یافتن فردِ مورد نظر، برای موارد بعدی دیگر نیازی به انداختن قرعه نیست؟ و) چه زمانی میتوان از این راهکار استفاده کرد؟ ه) گفتهاند: «قرعه را تنها به عنوان آخرین راه حل به کار ببرید.
حال سؤالی که مطرح میشود عمومیت این حدیث است، که به چه صورت است؟ در پاسخ باید بگوییم؛ کلمه سنّت در اینجا در مقابل وجوب نیست و سنت در باب قرعه، در برخی روایات داریم که؛ «أول من سوهم علیه مریم»؛ اول کسیکه قرعه به نام او زده شد، مریم بنت عمران است و در ادامه دارد که؛ «فجرت السنّة علی ذلک»؛ که در اینصورت "سنّت" یعنی مطلب مجهول و مشکل و یا مشتبه، که باید در مورد آن قرعه زده شود.
از این روایت استفاده میشود که قرعه واقعیت را نشان میدهد و خلافی در آن راه ندارد، و «إلّا سهم المحق»؛ در این روایت، بیانگر این است که؛ غرض از قرعه، مشخص کردن فرد خوش شانس نیست و در هر مورد باید به طور جداگانه به این امر عمل نمود، و در هر جریانی یک محق و یک مبطل وجود دارد.