خلاصة:
هدف سندرم تونل کارپال یکی از شایعترین نوروپاتیهای اندام فوقانی است که بر اثر گیر افتادن عصب مدین در مچ ایجاد میشود؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان شیوع سندرم تونل کارپال در آرایشگران مرد شهرستان بجنورد بود.
روش ها این مطالعه، یک مطالعه توصیفیتحلیلی به صورت مقطعی بود که روی ۱۰۹ آرایشگر شهر بجنورد انجام گرفت. از میان آنها، تعداد ۳۸ نفر دارای علائم سندرم تونل کارپال مانند مورمور شدن انگشتان دست بودند و مورد آزمایشات کمکی تینل و فالن قرار گرفتند که جواب تستهای ۲۲ نفر مثبت بود؛ درنتیجه به متخصص توانبخشی جهت انجام مطالعات الکترودیاگنوستیک ارجاع داده شدند. تجزیه و تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS نسخه ۲۲ صورت گرفت و نتایج بر حسب شاخصهای توصیفی مانند شیوع و مقایسه نموداری میانه و با مقدار سطح معناداری ۰۵/۰ برای آزمون تهیه و گزارش شد.
یافته ها طبق نتایج مشخص شد، از بین ۱۰۹ آرایشگر شرکتکننده در تحقیق، ۲۲ آرایشگر، دارای معیارهای بالینی و الکترودیاگنوستیک سندرم تونل کارپال بودند (۱۸/۲۰ درصد) که ۴۵/۴۵ درصد آنها سندرم خفیف (۱۰ نفر)، ۸۱/۳۱ درصد سندرم متوسط (۷ نفر) و ۷۲/۲۲ درصد سندرم تونل کارپال شدید داشتند (۵ نفر).
نتیجه گیری نتایج نشان داد که آرایشگری از جمله مشاغل مستعد سندرم تونل کارپال است و وضعیتهای کاری آرایشگران نیاز به اصلاح دارند. همچنین ارتقای سطح آگاهی آرایشگران در زمینه بیومکانیک و روشهای صحیح انجام کار ضروری است.
Objective Carpal Tunnel Syndrome (CTS) is one of the most common compression neuropathy in the upper extremities. The aim of this study was to investigate the prevalence of CTS among male hairdressers in Bojnourd, Iran.
Methods This is a descriptive/analytical study with cross-sectional design conducted on 109 male hairdressers in bojnourd city. Among them, 38 had CTS symptoms such as finger numbness and underwent Phalen’s and Tinel’s tests, 22 of whom were positive. As a result, they were referred to a rehabilitation specialist for electrodiagnostic studies. Data analysis was carried out in SPSS v.22 software using descriptive statistics such as frequency and percentage and considering a significance level of 0.05.
Results Twenty-two of 109 hairdressers had clinical and electrodiagnostic criteria for CTS (20.8%). Of these, 45.45% had mild (n=10), 31.81% moderate (n=7) and 22.72% severe CTS (n=5).
Conclusion Hairdressing is one of the potential jobs for CTS. Hairdressers’ work situations need to be improved. It is also necessary to improve the awareness of hairdressers about biomechanics and the correct ways of doing work.