خلاصة:
سیاسی در خصوص هویت قومی و ملی» نظریه ازلیگرایان است. در مقابل
بررسی این نظریه ضرورت مییابد. در این بین سوّالاتی مطرح میشود که
اولا" ادعای ازلیگرایان چیست؟ ثانیا در بستر عقل و وحی این مدعا پذیرفتنی
است یا خیر؟ این نظریه با سه رویکرد طبیعتگراء زیست شناختی و فرهنگ
محور به تفکیک در سه گزاره توصیف میشود: الف) «هویت قومی پدیدهای
قدیمی و جوهری است). ب( «هویت قومی پدیدهای قدیمی و زیست شناختی
اجتماعی است». ج) «هویتهای قومی از دلبستگی به انگارههای فرهنگی شکل
میگیرند که این دلبستگیها ازلی است». استناد به روش برهانی و نیز تحلیل
محتوای آیات قرآن مدعای هر سه رویکرد را نقدپذیر نموده و این نتیجه
فطری نیست بلکه این هویت از دلپستگی به انگاوههای فرهنگی شکلگرفتة و
تغییرپذیر است.
ملخص الجهاز:
لذا در این نوشتار نظریهی ازلیانگاران، بهمثابه یکی از نظریات مطرح دربارهی هویتهای قومی و ملی، ابتدا تبیین شده و سپس در بستر عقل و با روش برهانی و با رویکرد تحلیل محتوای آیات قرآن و تکیه بر وحی نقد و بررسی شده است.
نظریههای شکلگیری هویت قومی و ملی دربارهی شکلگیری هویت قومی و ناسیونالیسم آراء و نظرات مختلفی مطرح شده است؛ این آراء در تقسیمبندیهای مختلف ارائه شده است که در زیر به آنها اشاره میشود: آنتونی اسمیت به تفکیک میان رویکردهای مختلف از ناسیونالیسم میپردازد و دو رویکرد نظری اساسی در این حوزه را تشخیص داده است: 1- کهنگرایان: به قدیمی بودن این پدیدهها اعتقاد دارند و آن را عناصر اولیه و کهن زندگی بشر میدانند.
منطق و استدلال ازلیگرایان برای توضیح ریشههای عمیق قومی، قدیمی بودن آن است؛ یعنی معتقدان به این دیدگاه، هویت قومی را پدیدهای جوهری میپندارند که سهلالوصول و سطحی و گذرا نبوده و قومیت و قومگرایی را جزئی از سرشت و فطرت انسان بهشمار میآورند.
تطبیق بحث «حب» با «هویت قومی با ملی» از عباراتی که گذشت معلوم میشود که تعلق و تعهدی که به مؤلفههای هویتهای جمعی از جمله هویت قومی و ملی وجود دارد مانند تعهد و تعلق به ابعاد اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، دینی و فرهنگی همگی نشئت گرفته از حب ذات است و این حب ذات امری ازلی و قدیمی و تغییرپذیر نیست.
چهبسا اختلاف ظاهری و جسمی وجود داشته باشد اما اختلافی در بینش و افکار که شکلدهندهی هویتهای متمایزند وجود نداشته است؛ بنابراین توسل به مسألهی زیستشناختی نیز برای توجیه شکلگیری هویت قومی و ملی نادرست است.