خلاصة:
هدف نگارنده در این نوشتار بررسی چگونگی شکلگیری و صورتبندی مفاهیم ماهوی و شکلی حقوق کیفری بینالمللی در بستر رویۀ قضایی دادگاههای کیفری بینالمللی است. حقوق کیفری بینالمللی رشتۀ نوپایی است که از حقوق بینالملل و حقوق کیفری ریشه گرفته است و تا زمان محاکمات نورنبرگ چندان شکل نگرفته بود. نخستینبار رأی دادگاه نورنبرگ در 1946 م اصول اولیۀ حاکم بر حقوق کیفری بینالمللی را، که بعدها از آنها با عنوان «اصول نورنبرگ» یاد شد، پایهریزی کرد. دادگاههای دیگری که در فاصلۀ بین دادگاه نورنبرگ تاکنون تشکیل شدهاند، آرا و تصمیماتی اتخاذ کردهاند که درخور بررسی و توجه است. رویۀ قضایی دیوان یوگسلاوی سابق و رواندا پربارترین منبع حقوق کیفری ماهوی را فراهم میکنند؛ این نوشتار به [تحلیل] رویۀ قضایی این دیوانها اختصاص دارد. تأثیر مستقیم و سترگ رویۀ قضایی در شکلگیری حقوق کیفری بینالمللی در تدوین اساسنامۀ دادگاه کیفری بینالمللی، که در فرصت کوتاهی پس از تشکیل دیوانهای اختصاصی صورت گرفت، بهوضوح مشهود است. نگارنده در این نوشتار همزمان به نقد کتاب حقوق بینالمللی کیفری در رویۀ قضایی میپردازد که بر همین موضوع تمرکز دارد.
The purpose of this paper is to investigate how to form substantial and procedural international criminallaw through the judicial procedure of international criminal courts. International criminal law is a new discipline, the stem of which is in international and criminal law, and it has not been established until the Nuremberg trials. The Nuremberg court judgment in 1946, which was called Nuremberg principles, was the first decision to base the important principles governing over the international criminal law. Other courts that have been formed after the Nuremberg court also issued some verdicts which deserve to study. Judicial procedures in private courts such as ICTY and ICTR provide the greatest sources for substantial criminal law and also have had a significant effect. The current study aimed to analyze these judicial procedure. It is clear that the judicial procedure has a significant effect on the forming of international criminal law and approving the ICC status which was approved in a short time after the beginning of the private courts. Simultaneously, the author has a critical look at the book International Criminal Law in Jurisprudence in which this issue is highlighted.
ملخص الجهاز:
یکی از اشکالات جدی که به این اثر وارد است این است کـه نویسـنده فقـط بـه رویـۀ قضایی دیوان یوگسلاوی سابق بسنده کرده است و از توجه به رویۀ قضایی دیگر دادگـاه هـا نظیر دادگاه رواندا و دادگاه کیفری بین المللی و حتی دادگاه های بین المللیشده غفلـت کـرده است .
مسئله ای کـه نویسـنده بـه آن نپرداخته این است که مخاصمۀ مسلحانۀ داخلی و بین المللی چه تمایزی با هم دارنـد؟ در رویۀ قضایی دیوان یوگسلاوی سـابق هـم ایـن تمایزهـا مشـخص نشـده اسـت ، درنتیجـه ، حقوق دانان کیفری بین المللی تاحدودی به این مهم پرداخته انـد.
پس از این مقدمه ، موضـوع ایـن نوشـتار را بـه پیـرویاز روش نویسـنده در کتـاب ، کـه تقسیم بندی مناسب و منطقی است ، در سه گفتار دربارۀ تأثیر رویۀ دیوان هـای اختصاصـی در شکل گیری مفاهیم ماهوی (گفتار نخست )، نقش رویـۀ قضـایی در تحـول عناصـر جنایـات بین المللی (گفتار دوم )، و تأثیر رویۀ قضایی دیوان های اختصاصی در صـورت بنـدی مفـاهیم حقوق شکلی (آیین دادرسی) دنبال میکنیم .
٢. ٢ فعالیت مجرمانۀ مشترک یکی دیگر از مفاهیم ماهوی که در روند رویۀ قضایی دادگاه های کیفـری بـین المللـی از نورنبرگ تاکنون شکل گرفته و ساختارمند شده است مفهوم فعالیـت مجرمانـۀ مشـترک (Joint Criminal Enterprise)٥ کـه در رویـۀ قضـایی دیـوان هـای اختصاصـی آمـده فعالیـت مجرمانۀ مشترک است که یک تئوری مسئولیت مبتنیبر هدف مشـترک اسـت .