خلاصة:
در فلسفه سیاسی اسلامی دستیابی به هدف تاسیس نظام سیاسی مطلوب و تربیت انسان مدنیِ رشد یافته و با فضیلت از طریق تعاملات مدنی عادلانه امکان پذیر می باشد. سوال آن است که چگونه می توان حیات سیاسیِ آمیخته با انواع شرور و بی عدالتی ها را به حیات و نظام سیاسی مطلوب مبدل ساخت . ادعا آن است که اعتدال مدنی این امکان را فراهم می سازد که انسان و حیات مدنی با حاکمیت حکمران خوب و مدیریت میدانیِ واقع نگرانه معطوف به آرمانها از مرحله نارسایی ها و ناسازواری ها عبور نموده و به تدریج به مرحله رشدیافتگی خود نائل آید. نویسنده در نیل به این مقصود از روش تحلیل مفاهیم و استدلال فلسفی و از روش پژوهش اسنادی بهره می گیرد. نتیجه این بحث آن می شود که حقیقت فلسفه سیاسی اسلامی خردورزی از چگونگی ایجاد و استقرار نظم و ثباتی است که از طریق شناخت حقیقت فضائل و رذائل و تدبیر در نحوۀ استقرار فضائل و دوری از رذائل- نه مدینه فاضله آرمانی- می باشد.
ملخص الجهاز:
از اين رو دستگاه هاي فلسفي با بينش همه جانبۀ خود از هستي و انسان به ارائه تصوري جامع از زندگي سياسي تحت عنوان «مدينه فاضله » که همان دولت مطلوب آنان است ، برميآيند و تصويري نمادين از يک کليت نظام يافته ارائه ميدهند (اسپريگنز، ١٣٨٧: ص ٢٤) و تصوير نمادين نظام يافتۀ فلاسفه اسلامي تحت عنوان «مدينه فاضله » (فارابي، ١٩٩١م : ص ٩٧؛ صدرالدين شيرازي، ١٣٦٢: ج ٢، ص ٥٦٠) است که آن نوعي از نظام سياسي است که در آن هدف و غرض جامعه و به تبع آن ماهيت و غايت سياست ، رشد و پيشرفت معنوي و فکري و فرهنگي جامعه و افراد آن ميباشند.
ديگر از آن جهت که اگر برنيايند در اين صورت فلسفه سياسي اسلامي آنان بدون ارائه راهکار و بدون ارائۀ مبدل در نيل به آرزوها و آرمان ها بوده و صرف يک طراحي ذهني شده و نسبتي به حوزة عمل و زندگي سياسي در واقعيت خارجي خود پيدا نميکند و بالاخره آنکه سنخ قضايا و مقولات حوزة نظر با حوزة عمل متفاوت ميباشد و نميتوان يکباره از وضع موجود که وضع آميخته به انواع نابسامانيها و نارساييها است ، به وضع مطلوب نائل شد، مگر از طريق مبدل تا امکان انتقال را فراهم سازد و حاصل همه ادله فوق آن است که گفته شود هدف همه علوم عملي در حکمت عملي نزد فلاسفه مشاء ايجاد اعتدال و حفظ آن در افراد کامل ميباشد (طوسي، ١٣٧٣: ص ٢٥٥؛ دواني، ١٣٩١: ص ٥٨ و ٦٣).