خلاصة:
ازجمله مباحث و مسائل اساسی دینپژوهی نزد دینپژوهان معاصر، تبیین محدوده و تعیین گستره و قلمرو دین است. به این جهت مسئله پژوهش حاضر، تبیین قلمرو گستره سیاسی دین در اندیشه امام خمینی+ میباشد. در این راستا گروهی از دینپژوهان قلمرو دین را محدود به امور اخروی میدانند و اصطلاحا به «محدود انگاری» دین رای میدهند. از نگاه آنان گزارههای دین معطوف به سعادت و خیر آنجهانی بشر است و صورتبندی و ساماندهی امور دنیوی و اینجهانی، در رصد و رسالت دین نیست. پژوهش پیشرو ـ با روش توصیقی، تحلیلی ـ میکوشد با جستجو در آراء و اندیشههای سیاسی امام خمینی+، نظریه محدودانگاری قلمرو دین را نقد کند و مبتنی بر ایده جامعیت معطوف به نیاز و تربیت، حوزه دین را در ورود و حضور در همه حیطهها و قلمروهای زندگی انسانی، توانمند بیابد.
One of the main topics and issues current among contemporary religious scholars lies in explaining the domain of religion. Therefore, the problem of the present study is to explain the political scope of religion in Imam Khomeini's thought. As is known, a group of religious scholars consider the domain of religion limited to otherworldly affairs and agree with so-called religious restrictionism. In their view, the propositions of religion are focused on the happiness and goodness of the human in the hereafter world, while the formulation and organization of earthly affairs is not a part of religious mission. The present study, using a descriptive and analytical method, seeks to critique religious restrictionism with reliance on Imam Khomeini's political views and ideas, and based on the idea of comprehensiveness to need and educatin, support the view saying the realm of religion in all fields of human life.
ملخص الجهاز:
پرسش آن است که آيا سعادت بشر فقط معطوف به ساماندهي جهان ناديده و غيب و آخرت است، يا سازماندهي همين دنياي گذرا نيز تأمينکننده سعادت آدمي است و از اينرو دين نسبت به آن نهتنها بيتوجه نيست، بلکه براي آباداني حيات اين جهاني نامه و برنامه دارد؟ به ديگر سخن آيا اديان آمدهاند که فقط آدمي و آخرتش را بسازند و از ساختن دنياي او بيگانه و برکنارند يا ساختن توأمان دنيا و آخرت، اصليترين فلسفه حضور و نزول دين است؟ از نگاه برخي كه دين ـ چنانکه به آخرتسازي اشتغال دارد ـ رفاه انسان و امنيت او و رشد اقتصادي و آموزش و پرورش و حفظ و پاکسازي محيط زيست و همه آنچه که از مؤلفههاي دنياي آبادان انساني است را موردتوجه قرار داده و با تصريح يا تضمين درباره آن سخن و سنجه دارد.
و براي زمينهسازي تربيت الهي انسان، برقرار کردن يک نظام عادلانه اجتماعي از طريق اجراي قوانين و احکام (نه صرفاً ابلاغ آن) از ناحيه پيامبران ضرورت مييابد (امام خميني، بيتا: 187) و اين به معناي توجه توأمان دين به دنيا و آخرت انسان است.
آيا ميتوان اسلام را دين جاودانه خواند، اما احکام آن را به لحاظ تاريخي منقطع و مربوط به عصر رسالت دانست؟ و آيا جز اين است که آن احکام بدون تشکيل حکومت عملاً قابل تحقق نخواهد بود؟ از ديدگاه امام خميني& ضرورت اجراي احکام، که تشکيل حکومت رسول اکرم| را لازم آورده، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نيست و پس از رحلت رسول اکرم| نيز ادامه دارد.