ملخص الجهاز:
"در نمایشهای بکت شخصیتها به صورت جفتی خارج از جامعه قرار میگیرند و با این حال میتوانند با یکدیگر وارد گفتگو شوند اما در آثار یونسکو شخصیتها در دل جامعهاند و در عین حال بیهیچ هویت فردی و بدون اینکه بتوانند با کسی مراوده برقرار کنند در دنیایی،تنها ماندهاند.
همچنین همهء این نمایشنامهنویسان به فقدان مراوده بین انسانهای جامعهء مدرن که منجر به از خودبیگانگی آدمی میشود و نیز به فقدان هویت فردی و اصرار زیاده از حد جامعه به همرنگشدن اعضای آن با جماعت،میپردازند و از عناصر نمایشی زمان و مکان برای القای اندیشههایی مهم استفاده میکنند.
»و نمایشنامهء بازی بیحرف(1)42نوشتهء بکت،نخستین نمایشنامهء این جنبش است که در آن هیچگونه گفتگویی وجود ندارد ولی حتی بدون گفتگو نیز تمام اعمالی که بر روی صحنه اجرا میشوند دلالت بر عجز انسانها در مراوده با یکدیگر دارند.
همهء تماشاگران هنگام ترک سالن نمایش میدانند که این شخصیتهای بیخانمان به نحوی عجیب و غریب به یکدیگر وابستهاند؛هرچند آنها با یکدیگر بگو مگو و دعوا میکنند و دیگر حرفی برای گفتن ندارند(توجه داشته باشید که پردهء دوم نمایش،تکراری تقریبا مشابه پردهء اول است)،بااینحال تنهایی و ضعف هر یک از این دو نشاندهندهء نیاز او به دیگری است و نوعی بههمپیوستگی عرفانی باعث وحدت آنها میشود.
اما برخلاف بکت که همین مضمون را با شخصیتهایی مفلوک و مطرود از جامعه به نمایش میگذارد،برخورد یونسکو با همین مضمون به مراتب تکاندهندهتر است زیرا شخصیتهای آثار او در دل جامعهای قرار دارند که از آن بیگانه شدهاند."