ملخص الجهاز:
اصطلاحات عامی که مربوط به بیماریهای داخلی و شاعرانهتر است مانند تب: عشق اگر ره نه به سرچشمه عرفان میداشت تا چه دغدغه با تب همه بحران گفتیم یا: تب عشق آمد و کشت آتش جانسوز حسد ناز قانون محبت که شفا داد مرا و در جایی دیگر در اوج شاعری با زمینه طبی شعر دیگری میافزایند: خوشم من با تب عشقت طبیب آمد جوابش کن حبیبم چشم بیمار تو بس باشد طبیب من در دوره پژشکی عمومی دانشجوچند ماهی دوره جراحی میگذراند و استاد در اشعار زیر حکایت از طی این دوره را دارد: سوزن زتیر مژگان و زتار زلف نخ کن هر چند رخنه دل تاب رفو ندارد دل ملتی متورم که انقلاب نشتر زند به دمل و نبشاند این ورم و در شعر«من نخواهد شد»:در بیتی شکسته بندی و در بیت دیگر دوره زنان و زایمان پزشکی را تداعی میکند: دریغ از مومیا کرد این طبیب سنگدل با ما مگر دست شکسته باربر گردن نخواهد شد فلک گو نطفه مردی ززهدان زمین برگیر که این زال سترون دیگر آبستن نخواهد شد و او باز هم با احساس جراحی جدایی دو دوست را به قطع عضو بدن تشبیه میکند: آن چنان که اعضای آن را در قانقرایا میبرند هر زمان تیغ اجل از من کند یاری جدا شهریار در سال 1131 مدت کوتاهی مطب نیز دایر کرده ولی روحیات و ذوقیات شاعر او را به شاعری رهسپار کرده است.