ملخص الجهاز:
"نوریکه از عدسی عبور میکند اشیاء را بزرگ یا کوچک یا نزدیک یا دورتر از واقع نشان میدهد اینها راپورتهای خلاف واسطه خارجی بوده گاهی هم واسطههای داخلی از این قبیل اخبار میدهند مثلا چشم احوال یک چیز را دو چیز میبیند ذائقه شخص مریض طعم غذا را غیر از آنچه هست راپورت میدهد بدن شخص تبدار چیزهای نرم را زبر بالعکس آن بدماغ میرساند(خبر میدهد) شخصیکه بخواب رفته است اعصاب او صور را از حافظه گرفته بعنوان خارج بدماغ خبر میدهد یعنی از یک قسمت دماغ میگیرند و بنقطهء دیگر بعنوان اشیاء خارج اطلاع میدهند شخص خوابیده میبیند میشنود لمس میکند میچشد در صورتی که تمام اینها را اعصاب بدن از دماغ میگیرند و بخود او تحویل میدهند این زبری و نرمی که دماغ را در خواب درک میکند همانست که یک وقتی بدن او از خارج خبر داده و حافظه او را ضبط کرده است بنابراین همانطور که ممکنست چشم شکل و رنگ و اشیاء موجوده در زمان پیش را در زمان حال خبر بدهد همانطور هم امکان دارد که دست ما زبری و نرمی آنها را خبر بدهد کار را باز باید بوسیلهء نور انجام داد چرا که زبری و نرمی عبارت از بلند و پستی و قوهء ارتجاعیه جسم است و این هردو را تا اندازهء چشم بوسیلهء نور درک میکند بنابراین نور از بلندی و پستی چشم متأثر شده و توانسته است واسطهء این خبر واقع شود حالا ممکنست نور این تأثیر را بیک وسیله ببدن منتقل نموده و از راه بدن از کیفیت جسم دماغ را باخبر کند و اگر خبر باین ترتیب بدماغ برسد او تصور خواهد کرد که بدن است آن جسم را لمس کرد،و باین وسیله مقصود حاصل میشود بهر حال من یقین دارم که ما میتوانیم از حیث زمان بعقب برگشته در قرنهای گذشته واقع شده بعد زمانی را از میان برداریم."