ملخص الجهاز:
"آنها میپرسند:ارتباط جهانی چگونه«جهانی»است،درحالیکه حدود سال 1997،62% خطوط تلفن متعلق به 23 کشور پیشرفته بود که جمعیتشان فقط 15 درصد کل جمعیت دنیا را تشکیل میدهد؛چگونه میتوان ادعا کرد که ارتباطات جهانی واقعا جهانی است در حالیکه در سال 1997 بیش از 950 میلیون خانوار(65 درصد کل خانوارهای دنیا)فاقد خط تلفن بودند؟یا هنگامی که براساس آمار سال 1997،8/85 درصد کاربران اینترنت در ایالات متحده(5/51 درصد)،کشورهای عضو اتحادیه اروپا(23 درصد)،کانادا(1/6 درصد)و ژاپن(2/5 درصد)به سر میبرند،چگونه میتوان گفت ارتباطات«جهانی»شده است؟ طرفداران جهانی شدن معتقدند این فرآیند(جهانی شدن)توضیح میدهد که چه اتفاقاتی در زمینه بازارهای مصرف دنیا رخ داده است.
شاید مخالفان و طرفداران جهانی شدن در این نکته اشتراکنظر دارند که چشمانداز جهانی به دو صورت قبل تصور است:از یکسو برخی تمایلات و جهتگیریهای جهانی،تفوق مییابد و از سوی دیگر تنوع و ناهمگونیهای محلی برجسته میشود؛در مواردی به این وضعیت دوسویه1 جهانی-محلیشدن،گفته میشود:گسترش فزاینده الگوی خوراک،پوشاک،موسیقی،تصاویر تلویزیونی و نیز همهگیر شدن سبک تجارت انگلو-ساکسونی و ارتباطات زبانی،به صورت پیشبینی ناپذیر باعث تحمیل تفوق فرهنگی میشود.
واقعیت این است که بسیاری از دانشگهها،دانشجویان خود را به مکالمه با زبان علوم دیگر تربیت نمیکنند؛ رسانههای جمعی فاقد تجهیزات برابر جهت افزایش آگاهی جهانی هستند؛آنها(رسانهها)در اغلب موارد بر تفوق یک فرهنگ محلی بر بقیه نقاط دنیا تأکید دارند،معضلات دیگران را حوادثی بیاهمیت و حاشیهای برمیشمارند و بخش مهمی از مردم دنیا را از حوزه کاری خود کنار میگذارند،ضمن اینکه قبیل رسانهها،مردم و فرهنگهای خارجی را اغلب به صورت جانبدارانه-اگر نگوییم نژادپرستانه-معرفی میکنند."