خلاصة:
با توجه بهسرعت پرشتاب ارتباطات، محو و یا کمرنگ شدن مرزها؛ انسان با پدیده عظیم جهانیشدن روبروست. لاجرم با این تحولات، بخش گستردهای از زندگى بشر دستخوش تغییر خواهد بود؛ ازاینرو، یکی از مهمترین دغدغههای امروز و حائز اهمیت این است؛ که احکام و فقه اسلام، به چه میزان قدرت پاسخگویی و حل نظام مسائل نوپدید را دارند؟ قبل از پرداختن به این مسئله در ابتدا باید ثابت کرد؛ که قلمرو احکام دین، علاوه بر بعد فردی، سایر ابعاد حیات بشر، ازجمله حوزه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی را در برمیگیرد.
تبیین قلمرو احکام دین بر مبنای قاعده «عدم خلو واقعة عن الحکم الشرعی» یکی از راههای اثبات این امر است. فقها برای اثبات این قاعده به ادله شرعی و عقلی تمسک کردهاند. در این نوشتار سعی شده به شیوه توصیفی-تحلیلی، مفاد قاعده، با رویکرد برون دینی با استناد به مهمترین دلایل عقلی نظیر «حسن و قبح عقلی و ملازمه آن با شرع» و «ملازمه مصالح و مفاسد با حکم» مورد بررسی قرار گیرد.
نتایج پژوهش حاکی از آن است که با پذیرش حسن و قبح ذاتی در اشیاء و وجود ملازمه حکم عقل با شرع و همچنین با درک وجود ملازمه بین مصلحت و حکم و تبعیت احکام از مصالح و مفاسد، میتوان اثبات کرد؛ دین اسلام به عنوان دینی جامع، هیچ واقعهای از وقایع عالم را بدون حکم شرعی رها نکرده است و فقه را متکفل سامان بخشى به ابعاد فردی و اجتماعی زندگى قرار داده است و اظهار داشت؛ که این دین، قابلیت جهانیشدن، در مسیر ایجاد «تمدن نوین اسلامی» را دارد.
Due to the fast pace of communication, the fading or fading of borders, human beings are facing the enormous phenomenon of globalization; inevitably, these developments will change a large part of human life, hence one of the most important concerns of today. And it is important: to what extent do Islamic rulings and jurisprudence have the power to respond to and resolve emerging issues? Before addressing this, it must first be proven that the domain of religious law, in addition to the individual dimension, encompasses other aspects of human life, including the social, economic, and cultural spheres. The results of the study indicate that by accepting the goodness and inhumanity inherent in the objects and the existence of the rationality of the law with the Shari'a, as well as by understanding the existence of the balance between the rationality and the rationality and the obedience of the laws to the material and the corruptible, one can prove Islam as a religion. Jami'ah has not abandoned any of the events of the world without the Shariah ruling and considered jurisprudence to be a part of the individual and social dimension of human life, stating that this religion could be globalized in order to create a new Islamic civilization.
ملخص الجهاز:
مسئله اصلي در پژوهش حاضر اين است که آيا همه وقايع عالم از ناحيه شرع داراي حکم هستند يا خير؟ اثبات اين امر کمک شاياني در تحقق چشم انداز «بيانيه گام دوم انقلاب » در «ايجاد تمدن نوين اسلامي» يعني جهانيشدن حکومت اسلاميخواهد داشت ؛ چراکه قلمرو احکام اسلام ميتواند در پهنه جهان گسترش يابد و کليه تعاملات اجتماعي ، اقتصادي و نظامي را در مسير تنظيم حيات انسان به شيوه اي نوين مديريت نمايد.
در مرتبه سوم حکم ؛ آيا ميتوان ادعا کرد که تمام وقايع عالم داراي حکم فعلي اند؛ يعني بالفعل شخص ، موضوع جعل مولا قرار گرفته است ؟ اين هم دليلي ندارد و بلکه ميتوان اظهار داشت ؛ که دليل بر عدم آن نيز وجود دارد؛ چون برخي از احکام ، مشروط به شروطي هستند که شروط آن هنوز محقق نشده است ؛ پس نميشود مقصود از عدم خلو واقعه از حکم را، به «عدم واقعه » از «حکم فعلي» معنا کرد.
تحليل قاعده بر مبناي ملازمه حکم و مصلحت اگر اين مسئله را که آيا ممکن است واقعه اي از وقايع عالم خالي از حکم شرع باشد را مستقل در نظر بگيريم ؛ وجهي ندارد که استدلال آن را منحصر به بحث حسن و قبح ذاتي کنيم ؛ بلکه استدلال در اين بحث را ميتوان به مصالح و مفاسد نيز تعميم داد؛ به دليل اينکه اراده و کراهت ، تابع مصلحت و مفسده هستند و هميشه توقفي بر بحث حسن و قبح ندارد.