خلاصة:
بنا به تعالیم اسلامی، کبر یکی از اصلیترین بیماریهای اخلاقی و آفتی برای سلامت قلب و مانعی برای کسب کمالات و رسیدن به بهشت است. با توجه به اهمیت و ضرورت «سلامت اخلاقی» پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و استناد به آیات و روایات، به دنبال ریشه یابی بیماری کبر است تا بستر ریشه درمانی فراهم گردد. یافتههای تحقیق نشان میدهد: الف) ریشه اصلی بیماری کبر «جهل» است و متکبران در سه حوزه خودشناسی، خداشناسی و جهانشناسی، دچار مشکلات جدی هستند؛ ب) در حوزه خودشناسی، اهل کبر از فقر ذاتی و نیاز دائمی خویش به فیض الهی غافل شده و در توهم مالکیت هستند؛ ج) در حوزه خداشناسی، متکبران از درک مالکیت، حاکمیت، قدرت و غنای مطلق خدای تعالی عاجزند؛ د) در حوزه جهانشناسی، واقعیت جهان و ماهیت حقیقی دنیا را درک نکردهاند. بنابراین، راهکار اصلی برای درمان این بیماری مهلک، کوشش در جهت خودشناسی، خداشناسی و جهانشناسی است.
According to Islamic teachings, arrogance is one of the main moral diseases, a plague for the health of the heart and an obstacle to achieving perfection and reaching heaven. Due to the importance and necessity of “moral health”, the present study, using its descriptive-analytical method and based on the verses and hadiths, seeks to find the root cause of arrogance disease in order to provide the basis for the root therapy. Research findings show: a) the root cause of the disease arrogance is “ignorance” and the arrogant have serious problems in three areas of self-knowledge, theology and cosmology; b) in the area of self-knowledge, the arrogant are unaware of their innate poverty and constant need for divine grace and are under the illusion of ownership; c) in the area of theology, the arrogant are unable to understand the ownership, sovereignty, power, and absolute richness of God Almighty; d) in the area of cosmology, they have not understood the reality of the world and the true nature of the world. Therefore, the main solution for the treatment of this deadly disease is to strive for self-knowledge, theology and cosmology
ملخص الجهاز:
يافتههاي تحقيق نشان ميدهد: الف) ريشه اصلي بيماري کبر «جهل» است و متکبران در سه حوزه خودشناسي، خداشناسي و جهانشناسي، دچار مشکلات جدي هستند؛ ب) در حوزه خودشناسي، اهل کبر از فقر ذاتي و نياز دائمي خويش به فيض الهي غافل شده و در توهم مالکيت هستند؛ ج) در حوزه خداشناسي، متکبران از درک مالکيت، حاکميت، قدرت و غناي مطلق خداي تعالي عاجزند؛ د) در حوزه جهانشناسي، واقعيت جهان و ماهيت حقيقي دنيا را درک نکردهاند.
(Lynch, 2017) باوجود اينکه پروفسور لينچ در مقاله خود به ضعف معرفتي بشر در حوزه خودشناسي و جهانشناسي بهعنوان ريشههاي تکبر اشاره کرده، اما بااين حال هيچ توضيحي در مورد حقيقت خودشناسي و جهانشناسي و چيستي حقيقت انسان و جهان و نيز چگونگي ارتباط اين عدم شناختها با رذيله تکبر، ارائه نداده است.
(روم (30): 7) «سلامتي» است (عبدالرحيمي، 1397: 41) درواقع آدمي به واسطه خردورزي ميتواند از بيماريهاي باطني ايمن بماند و يا در صورت ابتلا در مسير بهبودي و شفا حرکت کند؛ از همين روست که امام علي× عقل را مايه شفا دانستهاند: «الْعَقْلُ شِفَاءٌ» (تميمي آمدي، 1366: 52) آن حضرت در کلامي ديگر، «سلامتي» را ثمره عقل و خردورزي خوانده است: «أَصْلُ الْعَقْلِ الْفِکرُ وَ ثَمَرَتُهُ السَّلَامَةُ» (همان) حضرت علي× «کم عقلي» را «سختترين مرض» معرفي ميفرمايد: «لَا مَرَضَ أَضْنَي مِنْ قِلَّةِ الْعَقْلِ» (همان: 55) براساس آنچه بيان شد ميتوان گفت که «کم عقلي» نهتنها خود يک بيماري مهلک است بلکه ريشه بسياري از بيماريهاي نفساني و اخلاقي است و نيز همه بيماريهاي نفساني و رذايل اخلاقي ميتوانند ريشه در «جهل» داشته باشند.
(کفعمي، 1418: 320) حال ميتوان به راحتي از اين مطالب نتيجه گرفت که تواضع اوليا الله، از ثمرات چنين معرفتي به خود و خدا است؛ ضمن اينکه جهل از اين معارف، و غفلت از بُعدِ ضعف و فقرِ ذاتي، يکي از اسباب کبر و تکبر ميگردد؛ همچنين «احساس حقارت» نيز، بدليل غفلت از جنبه بزرگي و قدرت انسان است.