خلاصة:
برخی از شاعران در دورۀ مشروطه عمدتا به دلیل بیبهره بودن از درک عمیق مبانی آموزههای اسلام و تنها با تکیه بر دریافتهای خود از ظواهر قوانین شرع و با تاثیر پذیری از تحوّلات اجتماعی و فرهنگی نو ظهور و بیسابقة زمان؛ مانند رواج نگرش غرب گرایانه به زن موضوعاتی را از قبیل حقوق و آزادی زنان، انتقاد از حجاب و مخالفت با ازدواج دختران در سنین نوجوانی، در شعر خود مطرح کردند و در این راه تا مرز عناد و ستیزهجویی با آموزههای دینی پیش رفتند. ایرج میرزا، عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی از جملة این شعرا هستند. در این جستار، با نگرشی توصیفی- تحلیلی به بررسی و مقایسة تجلّی این موضوع در شعر این سه شاعر پرداخته میشود. بر اساس نتایج این پژوهش، هر چند دیدگاههای این سه تن، نسبت به زنان و مسائل مربوط به آنها، به دلایلی چون؛ قلّت بضاعت علمی، تاثر از نگرش یک بعدی اومانیستی و مرعوبیت در برابر فرهنگ غربی، با نگرشی انتقادی به فرهنگ بومی و پشتوانههای مذهبی آن، همراه است؛ امّا مواضع آنها در این خصوص، بدلیل تفاوت عوامل تاثیر گذار فردی؛ چون شخصیت، نگرش فلسفی و محیط زندگی، تا حدّی بایکدیگر تفاوت دارد.
ملخص الجهاز:
مقام زن در شعر ابوالقاسم لاهوتي ايرج ميرزا و عارف قزويني سعيد حاتمي * ** پروانۀ صفائي قهفرخ چکيده برخي از شاعران در دورة مشروطه عمدتاً به دليل بي بهره بودن از درک عميقِ مباني آموزه هاي اسلام و تنها با تکيه بر دريافتهاي خود از ظواهر قوانين شرع و با تأثير پذيري از تحوّلات اجتماعي و فرهنگي نو ظهور و بي سابقۀ زمان؛ مانند رواج نگرش غرب گرايانه به زن موضوعاتي را از قبيل حقوق و آزادي زنان، انتقاد از حجاب و مخالفت با ازدواج دختران در سنين نوجواني، در شعر خود مطرح کردند و در اين راه تا مرز عناد و ستيزهجويي با آموزه هاي ديني پيش رفتند.
(شفيعي کدکني، ٤٥:١٣٥٩) نگاهي اجمالي به محتواي اشعار اکثر شعراي مشروطه به وضوح نشان مي دهد که آنان از مطالعات گسترده و درک عميق در مباني فکري مکتب اسلام و حّتي فرهنگ و تاريخ ايران بي بهره بودند و شعر آن ها از اين لحاظ، پشتوانۀ فرهنگي و فکري قابل توجهي ندارد؛ لذا کاملاً طبيعي و پذيرفتني است که فريفتۀ ظواهر فريبندة انديشه ، زندگي و تمدّن غربيان گردند و بعضي از آن ها باورداشت ها و سنن ديرپاي اسلامي و ايراني را عامل عقب ماندگي و تيره روزي هموطنا نشان بدانند تا جايي که در مواردي به عناد و ستيزه با اخلا قّيات حاکم بر جامعه بپردازند و نفرت و دشمني خود را با نهاد ها و اصول اسلامي و سنن ايراني، در شعر خود جلوه گر سازند.