خلاصة:
هدف اين مطالعه مقايسه و بررسي رابطه جهت گيري مذهبي و رضایت زناشويي در بین دبیران متاهل زن بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی– همبستگی است .جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه دبیران زن مقطع متوسطه دوم شهر شیروان که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به کار بوده اند.حجم نمونه در این پژوهش 160 نفر می باشد.روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده می باشد.در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها افراد از دو پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت(1950) و رضایت زناشویی انریچ(1989) استفاده شده دادهها با استفاده از روش هاي آماري همبستگي و t مستقل تجزيه و تحليل شدند. نتايج نشان دادند بين جهت گيري مذهبي و رضایت زناشويي رابطه وجود دارد. نتایج نشان می دهد بین رضایت زناشویی و جهت گیری مذهبی رابطه منفی وجود دارد و با توجه به اینکه افزایش نمره فرد در پرسشنامه جهت گیری مذهبی به معنی کاهش جهت گیری درونی و افزایش جهت گیری بیرونی نسبت به مذهب می باشد می توان پذیرفت که هر چه افراد از جهت گیری مذهبی درونی تری برخوردار باشند میزان رضایت زناشویی آنها بالاتر می باشد و بر این اساس می توان ادعا کرد که مذهب به عنوان یک عامل موثر در رضایت زناشویی می تواند باعث افزایش رضایت زناشویی شود. همچنین هیچ تفاوت معنی داری بین معلمین متاهل زن با مدرک کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد در رضایت زناشویی و جهت گیری مذهبی وجود ندارد. بنابراین فرض صفر مبنی بر عدم وجود تفاوت گروهی تایید و فرض پژوهشی رد می شود.
Religion and faith are important aspects of human experience. Therefore, it is important to address the role of religious beliefs in marital life. The purpose of this study was to compare the relationship between religious orientation and marital satisfaction among married female teachers. This research is a descriptive-correlational study. The statistical population of this study is all second-grade female secondary school teachers working in the school year 1995-94. The sample size in this study is 60. Method Sampling was simple random sampling. In this research, data were collected from two Allport religious orientation questionnaires (1950) and Enrique's marital satisfaction questionnaire (1989). Data were analyzed using independent correlation and independent t-test. And analyzed. The results showed that there is a relationship between religious orientation and marital satisfaction. The results show that there is a negative relationship between marital satisfaction and religious orientation. Considering that increasing the score in the religious orientation questionnaire means decreasing the inner orientation and increasing the external orientation towards religion, it can be concluded that As individuals have more intrinsic religious orientation, their marital satisfaction is higher, and therefore, it can be claimed that religion as an effective factor in marital satisfaction can increase marital satisfaction. There is also no significant difference between married female teachers with associate degrees, undergraduate and postgraduate students in marital satisfaction and religious orientation. Therefore, the zero assumption that there is no difference in group approval and research hypothesis is rejected.
ملخص الجهاز:
نتايج نشان مـي دهـد بين رضايت زناشويي و جهت گيري مذهبي رابطه منفي وجود دارد و با توجه به اينکه افزايش نمـره فـرد در پرسشنامه جهت گيري مذهبي به معني کاهش جهت گيري دروني و افزايش جهت گيري بيروني نسـبت بـه مذهب مي باشد مي توان پذيرفت که هر چه افراد از جهت گيري مذهبي دروني تري برخوردار باشند ميزان رضايت زناشويي آنها بالاتر مي باشد و بر اين اساس مي توان ادعا کرد که مذهب به عنوان يک عامل مـوثر در رضايت زناشويي مي تواند باعث افزايش رضايت زناشويي شود.
ماهوني و ديگران بعد از بررسي تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند که عمل به باورهاي ديني موجب افزايش مشارکت کلامي، افزايش 1 - Gruner 2 - Mullins, et al ميزان شادکامي، کاهش چشمگير پرخاشگري کلامي و تعارض ها و اختلافات زناشويي شده و در نهايت ، سبب فزوني رضايت مندي زناشويي گرديده است .
جهت بررسي رابطه بين رضايت زناشويي و جهت گيري مذهبي از آزمون همستگي پيرسون استفاده شد که نتايج آن در جدول زير ارائه شده است .
اين پژوهش با تحقيق حيدري(١٣٨٢) تحت عنوان بررسي رابطه جهت گيري مذهبي و رضامندي از زندگي زناشويي در خانواده هاي معلمان مرد همخواني دارد وي در اين پژوهش نشان داد که هوش معنوي پيش بيني کننده خوبي براي رضايت زناشويي است .
Journal of Social Science Research, v 2, issue 1, p.